عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 13 / 12 / 1392
بازدید : 718
نویسنده : sharef zadeh

«خوشبختی» واژه ای زیبا و دلپذیر است و در فرهنگ و تمدن آرمانی، ارزشمند و محبوب شمرده می شود. انسان ها با دو دیدگاه و دو نظریه به خوشبختی می نگرند؛ عده ای زندگی را دامنه ای سرسبز، باصفا و ساحلی دلپسند و دلربا می بینند که در آن باید خوب نوشید، خوب پوشید و خوب گشت...

 
 
آنها خوشبختی را در زیبایی، دارایی و توانایی و تن آسایی خلاصه و زندگی را فقط در خوشی و راحتی معنا می کنند اما برای عده ای دیگر که به دنیای آفرینش به دیده یک آموزشگاه شایسته برای آموزه های آسمانی می نگرند، زندگی مانند معبری حساس و سرنوشت ساز است که فقط فرصت یکبار حضور در آن فراهم می شود و جلوه هایی زیبا و فراتر از جلوه های ظاهری و دنیایی دارد. آنها با این دید، انسان را موجودی ارزشمند و خودشان را متعهد و مکلف و موظف به عمل به وظایف می دانند.
 
تفسیر «خوشبختی» نیز برای این دو دیدگاه متفاوت است؛ خوشبختی در دیدگاه اول مادی گرا، رویایی و دست نیافتنی است. در واقع مادی گرایان معتقدند که نمی توانند به خوشبختی برسند زیرا در جهان وجود ندارد.
 
آنها در دستیابی به جلوه ها و مصداق های مادی زودگذر و کاذب، ناکام هستند یا به همه آرزوهایشان نرسیده اند یا اگر رسیده اند، دست و پا شکسته رسیده اند، بنابراین اعتقادی به وجود خوشبختی و در نتیجه آرامش لذتبخش در سایه همین خوشبختی ندارند و زندگی پردردسر و پردغدغه ای را با بی قراری ها و دغدغه خاطر سپری می کنند. اما نگاه گروه دوم به زندگی زیباست زیرا با عینک حقیقت و دیدی منطقی به آن نگاه می کنند. آنها خوشبختی را خیالی، ماورایی و رویایی نمی بینند.
 

 

نگاهی زیباشناسانه و زیبابینانه دارند و معتقدند خوشبختی هم در این دنیا وجود دارد و هم در عالم دیگر. با این تفاوت که در این دنیا، گذراست و لحظه ای و در عالم دیگر جاودانه و همیشگی. گرچه خداوند انسان را برای زندگی در این جهان در رنج و زحمت آفریده است اما لحظه هایی وجود دارد که می تواند در آنها خوشبختی را به چشم ببیند، حس و لمس کند و حتی هنگام رنج کشیدن هم اگر سختی ها را لطف و عنایت از جانب خدا بداند، می تواند مزه خوشبختی را بچشد. انسان باید این حقیقت را بپذیرد که هر شرایطی و هر موقعیتی، خوشی های خاص خود را دارد. در سنین مختلف هم خوشی ها متفاوت و متغیر است. نباید خوشبختی را در دوردست ها جستجو کرد.

 


تاریخ : 13 / 12 / 1392
بازدید : 675
نویسنده : sharef zadeh

در جامعه‌ی امروز معیارهای ازدواج به کلی با سابق فرق کرده است. در قدیم هرکسی قصد ازدواج داشت، اولین معیارش ایمان و نجابت فرد مقابل بود.

 
 
 
خانواده‌ی دختر در پی دامادی معتقد، اهل کار و کوشش و خانواده دوست بودند و به قول معروف دامادی می‌خواستند که وقتی شب به منزل بازمی‌گردد، دست‌هایش پر باشد از خوراکی برای اهل و عیالش. پدر و مادر پسر هم عروسی نجیب، باایمان و کدبانو می‌خواستند که محیط خانه را برای همسر و فرزندش سرشار از آرامش و راحتی کند.
 زندگی‌ها مثل آب زلال و روشن بود، و دل‌ها پاک و صمیمی و اختلافات کم بود. اگر هم مشکلی بود با ریش سفیدی بزرگترها حل می‌شد. مرد کار می‌کرد و زن با صرفه‌جویی برای آینده پس‌انداز می‌کرد. اخلاقیات بر مادیات حکومت می‌کرد و پول چرک کفدست همه بود. رفت‌وآمدها زیاد بود و مهربانی در سفره‌ی هر میزبان به جای تجملات و غذاهای رنگارنگ خودنمایی می‌کرد.

جایگزین‌های نادرست

اما امروزه وضعیت چگونه است؟ آیا شاخص‌های انتخاب همسر به همان سلامت سابق است؟ اولین سوال خانواده دختر از پسر اکثراً درباره‌ی مادیات است. ایمان یا در درجات آخر قرار می‌گیرد و یا اصلاً لحاظ نمی‌شود.

البته می‌دانیم که هنوز هم خانواده‌های متدینی هستند که اولین نگرانی‌شان ایمان و اعتقاد طرف مقابل است ولی متاسفانه بعضی از این خانواده‌ها نیز گرفتار چشم‌وهم‌چشمی شده‌اند. امروزه معیارهایی جایگزین معیارهای گذشته شده است که در آن ظواهر و تجملات در اولویت است. در سنجش دختران، زیبایی و اموال پدری و میزان درآمد بالای دختر جای سازگاری، نجابت و کدبانوگری را گرفته است.

درخواست مهریه‌های بالا، هزینه‌های کمرشکن عروسی، دوران طولانی عقد همراه با بردن هدیه‌های گران‌قیمت، مسافرت‌های خارجی و داخلی، داشتن منزل مسکونی، شغل پردرآمد، و اتومبیل آخرین مدل دست و پای جوانان را در تشکیل زندگی مشترک بسته است. متاسفانه امروزه فلسفه‌ی اصلی ازدواج که رسیدن به کمال معنوی و روحی دو طرف می‌باشد، از یاد رفته است. 

اکثر جوانان انتظار دارند توقعات و آرزوهای محال آن‌ها با ازدواج تامین شود. در صورتی‌که خانواده محیطی برای رشد شخصیتی طرفین، ایجاد پختگی و کسب تجربه می‌باشد.

متقاضیان ازدواج موفق به گوش باشند؛

کارشناسان ازدواج عقیده دارند با وجود آن‌‌که جوانان مشکلات اقتصادی را سد راه ازدواج می‌دانند ولی در واقعیت مشکلات فرهنگی مانع بزرگ‌تری است. بنابراین تجملات و توقعات نابه‌جاست که مشکلات اقتصادی را به وجود می‌آورد و بهتر است جوانان به جای خواسته‌های نادرست و غیرمنطقی به بررسی تناسبات فرهنگی بپردازند تا در آینده دچار مشکل نشود، علاوه بر این می‌توانند برای ایجاد موفقیت در زندگی از این راهکارها بهره برند؛

-داشتن زاویه‌دید نزدیک به یکدیگر در نگرش‌ها و رفتارها.
 
-دارا بودن دیدگاه مشترک اعتقادی و هم‌سویی دینی.
 
-داشتن فضیلت‌های اخلاقی همچون حسن خلق، حسن ظن، مهربانی، ازخودگذشتگی و ...
 
-دوری از صفاتی مثل بداخلاقی، سوءظن، خودخواهی، خساست، بی‌وفایی و...

شیرینی پیوند دو نفر در تلاش آن‌ها برای رسیدن به رفاه، سعادت و پرورش فضیلت‌هاست. دختران و پسران جامعه‌ی ما برای انتخاب درست باید با منطق واقع‌گرایی دست به انتخاب بزنند و معیارهایی در زندگی انتخاب کنند که در ایجاد خوشبختی واقعی و محبت موثر هستند

 
این صفات ناپسند نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در ایجاد مشکلات در زندگی مشترک خواهند داشت و جوانان می‌باید در این‌باره احساساتی عمل نکنند که یک عمر پشیمانی به دنبال خواهد داشت.

برای اثبات بیشتر به روایتی از امام رضا (ع) اشاره می‌شود؛

 
حسن بن بشار واسطی می‌گوید؛ نامه‌ای به امام هشتم (ع) نوشتم و از ایشان سوال کردم یکی از بستگانم برای خواستگاری دخترم نزد من آمده ولی بداخلاق است، چه کنم؟ ایشان در پاسخ فرمودند: «اگر بداخلاق است به او زن ندهید.» (وسائل الشیعه، ج20، ص18) این فرمایش بیان‌کننده میزان نقش خوش اخلاقی و صفات نیک روحی در زندگی مشترک است.
 
-دارا بودن استقلال نسبی اقتصادی و عاطفی و کوشش برای استقلال کامل زوجین و عدم تکیه بر خانواده‌ها
 
-تشابه در علایق و سلیقه‌های طرفین و داشتن دیدگاه‌های نزدیک به هم در مورد موضوعات و مسائل مختلف زندگی
 

 

-هم‌سانی و مشابهت در استفاده از ساعات فراغت، مثلاً اگر فردی که درونگرا و انزواطلب است و میل به تفریحات انفرادی دارد با شخصی که روحیه‌ی برون‌گرا و اجتماعی دارد و به تفریحات دستهجمعی علاقه‌مند است، ازدواج کند در آینده مشکلاتی برای آنها به خاطر کیفیت شخصیت و نیازهای مختلف‌شان به وجود می‌آید.

تاریخ : 13 / 12 / 1392
بازدید : 750
نویسنده : sharef zadeh

خوشبختی چیز عجیبی است، درست مثل یک معجزه، وقتی می‌آید گام هایش آنقدر آرام است که شاید حتی صدای پایش را نشنوی اما وقتی نیست دردش را تا مغز استخوان حس می‌کنی. خوشبختی یک حس درونی است، هیچ‌کس غیر از خودمان نیز نمی‌تواند خوشبختمان کند، خوشبختی حاصل نوع نگاه ما به زندگی است، تعبیری متفاوت از بودن و برداشتی آزاد از زندگی.

 
 
برای خوشبخت بودن، خیلی چیزها باید دست به دست هم بدهند یعنی تکه‌های پازل زندگی باید با هم چفت شوند، بعضی‌ها هم می‌گویند باید کمی شانس بیاوری تا هندوانه دربسته زندگی ات خوش آب و رنگ از کار در بیاید. شاید هم یک اتفاق خوب لازم باشد؛ حادثه‌ای که مسیر زندگی را به سمت خوشبختی بگرداند.
 
به دنیا آمدن در خانواده‌ای مهربان و اهل علم، متولد شدن با استعدادی خدادادی، پیشرفت در تحصیل و کار، پیش آمدن موقعیت‌های استثنایی برای رشد، انتخاب کردن همسری ایده‌آل، تشکیل خانواده‌ای بی‌حاشیه و... احساسی سرشار از خوشبختی به ما تزریق می‌کند که شاید کمتر چیزی در این دنیا قادر به ساختنش باشد.
 
زندگی با آدم‌هایی که ما را همان‌گونه که‌هستیم دوست دارند و داشتن آدم‌هایی که به خاطر خوبی‌هایشان دوستشان داریم، اوج خوشبختی است. داشتن زندگی بی دغدغه، سرشار از احساس مثبت و اعتماد و عشقی که هر لحظه در مکان و زمان جاری است، نهایت سعادتمندی است. اینها را نمی‌شود با هیچ چیز دیگر دنیا عوض کرد اما بعضی وقت‌ها در زندگی چیزهایی پا پیش می‌گذارند و آنقدر اهمیت می‌یابند که نداشته‌هایمان را بزرگ و داشته‌هایمان را بی‌ارزش می‌کنند.
 
اگر بگوییم یکی از گزینه‌های اصلی، پول است اشتباه نکرده‌ایم. حالا شاید انگشت شمار باشند کسانی که پول را چرک کف دست می‌دانند، چون حتی سرسخت‌ترین آدم‌ها هم به اجبار آموخته‌اند که پول می‌تواند حلال بسیاری از مشکلات باشد.
 
با پول می‌شود خیلی کارها را انجام داد اما هرگز نمی‌شود محبت را با آن خرید. اصلا پول و عشق از یک جنس نیستند تا با هم معامله شوند ولی با پول می‌شود کسی را که دوستش داری خوشحال کنی یا گرهی از کارش باز کنی. پول خوشبختی هم نمی‌آورد اما اگر خوشبخت باشی پول به زندگی‌ات رنگ و لعابی بیشتر می‌دهد. پول سعادت نمی‌آورد همان‌طور که فقر قطعا بدبختی نمی‌آورد اما پول می‌تواند اسباب سعادتمندتر بودن را فراهم کند.
 
مهم نوع نگاه ما به زندگی است، این‌که از دنیا چه بخواهیم و دنبال چه باشیم، این‌که خوشبختی را در ثروتمند بودن جستجو کنیم یا کاسه و کوزه بدبختی را بر سر فقر بشکنیم، پس باید انتخاب کرد.
 
 شادی یعنی پول بعلاوه 60 چیز دیگر
 
این شعاری خسته‌کننده نیست، چون روان‌شناسان نیز تایید کرده‌اند که فقط با پول نمی‌توان خوشبخت بود. آنها ثابت کرده‌اند که عوامل زیادی در شادی نقش دارند و تاکنون 60 عامل اساسی را کشف کرده‌اند؛ عواملی مثل دوستی، احساس احترام، اعتماد به نفس، خدمت به دیگران، پایگاه اجتماعی مناسب و همسر دلخواه، هرچند به باور آنها پول هم در زمره این عوامل قرار دارد ولی هرگز رتبه‌ای بهتر از چهاردهم به دست نمی‌آورد.
 
روان‌شناسان می‌گویند، فقر و ناکامی افراد را افسرده و ناشاد می‌کند اما وقتی میزان درآمدشان بالا می‌رود، لزوما شادی و نشاطشان بیشتر نمی‌شود. این در حالی است که تحقیقی جدید نشان داده که پول می‌تواند به عنوان یک داروی ضدافسردگی عمل کند یعنی جلوی نگرانی، اندوه و استرس‌ها را بگیرد ولی این‌که پول به طور دائم شادی‌آفرین باشد، چیزی است که هرگز ثابت نشده است.
 
هر شادی‌ای قیمتی دارد
 
خوشبختی را در هیچ فروشگاهی نمی‌فروشند پس خودمان باید دست به کار تولیدش شویم اما اگر تا به‌حال فکر می‌کردیم که لزوما پول ما را به سمت خوشبختی می‌برد، حالا می‌دانیم که در اشتباه بوده‌ایم. شاید مرور نتایج یک تحقیق جدید در این رابطه نیز به ما کمک کند. چندی قبل دانیل کانمان، روان‌شناس دانشگاه پرینستون و برنده نوبل اقتصاد سال 2002 با اعلام نتایج تحقیقاتش نشان داد که پول نمی‌تواند برای ما عشق بخرد اما اگر درآمد بالایی نداشته باشیم، می‌تواند ما را شاد کند.
 
وی روی هزار آمریکایی مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که میزان افزایش شادی با سطح درآمد افراد در خطی موازی قرار دارند، با این شرط که فرد سالی 75 هزار دلار درآمد داشته باشد. کانمان در این پژوهش از افراد خواست تا هر روز میزان شادی خود را براساس تجربه احساسات مختلف مثل رضایت، ناراحتی، نگرانی و لذت تعیین کنند و پس از آن براساس میزان رضایت خود از زندگی، امتیازی از صفر تا 10 به خود بدهند.
 
او به نتایج جالب توجهی رسید و دریافت میزان رضایت از زندگی به صورت ثابتی با افزایش درآمد افزایش پیدا می‌کند، شادی نیز با افزایش درآمد بیشتر می‌شود اما به شرطی که درآمد از سالی 75هزار دلار بیشتر یا کمتر نباشد. این در حالی است که برای افرادی که بیش از این مقدار درآمد دارند، میزان شاد بودن به عوامل دیگری بستگی دارد. کانمان سرانجام به نتیجه جالب دیگری نیز دست یافت و اعلام کرد که بحران‌های عاطفی ناشی از تجربیات منفی مثل طلاق یا ابتلا به بیماری در کنار فقر تشدید می‌شود. یعنی شاید پول نتواند شادی را برای فرد به ارمغان بیاورد اما بی‌پولی به‌طور قطع با دردها و بحران‌های عاطفی در ارتباط است.
 
 خوشبختی در کاسه سرمان است
 
آنهایی که می‌گویند با پول می‌شود تا حدی خوشحال بود، بیراه نمی‌گویند چون وقتی ثروت می‌تواند گرهی از کار ما باز کند، معلوم است که خوشحالی به دنبالش می‌آید. البته پول داشتن همه چیز نیست، چون اصولا هیچ چیز مطلقی در دنیا وجود ندارد ولی آنچه از همه مهم‌تر است، این است که بدانیم خوشبختی جایی نیست جز در کاسه سر ما.
 
دکتر غلامرضا علیزاده، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه می‌گوید: آخرین مطالعاتی که در ایران انجام شده، نشان می‌دهد مردم روستایی احساس خوشبختی بیشتری نسبت به جمعیت شهرها دارند؛ این در حالی است که مردم شهرها و روستاها از نظر سطح درآمد و امکانات زندگی تفاوت زیادی با هم دارند. به باور وی، این مساله نشان می‌دهد که داشتن پول، شرط لازم برای خوشبختی است ولی شرط کافی به حساب نمی‌آید.
 
وی می‌گوید: خوشبختی باید درون کاسه سر ما باشد اما گاهی وقت‌ها احساس می‌کنیم که با فراهم کردن پول و امکانات زندگی به خوشبختی می‌رسیم؛ در حالی که خانه‌های بسیاری از ما امروز به محل تجمع اسباب و اثاثیه‌ای تبدیل شده که روزی فکر می‌کردیم باعث خوشحالی‌مان خواهند شد ولی حالا احساس خفگی و دلتنگی را در ما تشدید می‌کنند.
 
پولدارها خوشبختند؟
 
نگاه کردن از دور به خانواده‌ای که از پشت شیشه‌های بالا کشیده ماشینی آخرین مدل، خوشحال به نظر می‌رسند خیلی از بیننده‌ها را به آه کشیدن می‌دارد. وقتی پس از کلی روی پا ایستادن کنار خیابان حتی یک تاکسی قراضه هم برای رسیدن به مقصد گیرت نیامده و در آن لحظه هم همان ماشین آخرین مدل و سرنشینانش با سرعت بالایشان گرد و خاک را به چشم و گلویت می‌فرستند، دیگر ایمان می‌آوری که پول اگر نگهداری‌اش هم دردسر داشته باشد، لااقل این مزیت را دارد که دغدغه رفت و آمد را نداشته باشی.
 
گذشتن از کنار مغازه‌های لوکس با ویترین‌هایی که اجناس بسیار گران را به نمایش گذاشته‌اند ولی تو با دیدن قیمت‌ها کمی سبک و سنگین می‌کنی و می‌بینی که با حقوق یک ماهت شاید فقط بتوانی چند جنس کوچک تزئینی را بخری، دوباره ممکن است بغضت را بترکاند و آه حسرت را از گلویت بیرون بریزد.
 
دیدن آنهایی که به خاطر داشتن پول مدام رخت سفر به تن دارند یا با آدم‌هایی خاص رفت وآمد می‌کنند یا به خاطر احترامی که میان مردم دارند، کارهایشان سریع‌تر از بقیه راه می‌افتد هم می‌تواند احساساتی مشابه ایجاد کند. وقتی ما به خاطر دیدن داشته‌های دیگران و مقایسه آن با نداشته‌های خودمان بغض می‌کنیم و افسوس می‌خوریم، اولین حسی که دچارش می‌شویم، حس بدبختی است. البته شاید این حس کمی طبیعی باشد، چون به هر حال همه آدم‌ها با نسبت متفاوت ، زندگی در رفاه را دوست دارند. این نکته هم بسیار مهم است که برخلاف باور بعضی‌ها فقر و نداری نه تنها موجب فخر نیست اگر در کنار عوامل ناخوشایند دیگر قرار بگیرد، معنایی جز تشدید بدبختی ندارد.
 
اما تجربه ناخوشایند زندگی آدم‌هایی که در زندگی جز پول هیچ چیز دیگری ندارند و برخلاف نظر مردم خوشبخت نیستند، آدم را به فکر فرو می‌برد. چندی قبل آماری منتشر شد که نشان می‌داد 68 درصد ازدواج‌های انجام شده در یکی از تالارهای مشهور تهران منجر به طلاق شده است، یعنی از 100 زوجی که جشن ازدواجشان را در این تالار برگزار کرده‌اند، 68 موردشان کارشان به طلاق کشیده است. این در حالی است که عمر زندگی مشترک این عده به یک‌سال نیز نرسیده است، به طوری که وقتی مدیر تالار قصد داشته از کسانی که در یک سال گذشته مراسم خود را در این تالار برگزار کرده‌اند برای برگزاری جشن سالگرد ازدواجشان دعوت کند، 68 درصدشان اعلام کرده‌اند که ازدواجشان به طلاق انجامیده است.
 
این در شرایطی است که گفته می‌شود در برخی ازدواج‌های این تالار، میزان مهریه تعیین شده سکه بهار آزادی به ارتفاع قله‌های هیمالیا (8000 متر) و دماوند (نزدیک به 6000 متر) تعیین شده و در یکی از این جشن‌های عروسی ارزش تقریبی خودروهای میهمانان حاضر در تالار، نزدیک به 20 میلیارد تومان برآورد شده است.
 
این آمارها حد اعلای ثروت را نشان می‌دهند و ثابت می‌کنند که فقط با پول و امکانات نمی‌توان به خوشبختی رسید. شاید اگر این زوج‌های جوان تا این حد ثروتمند نبودند و برخی کاستی‌ها در زندگی‌شان آنها را به حرکت دو نفری وامی‌داشت، آن وقت شوق به دست آوردن چیزهایی که تاکنون نداشته‌اند، آنها را در کنار هم نگه می‌داشت.
 
شاید اگر این عروس و داماد‌ها بجز فکر کردن به شرکت در مسابقه تجملات، در اخلاق و روحیات یکدیگر دقیق می‌شدند و کسی را انتخاب می‌کردند که‌ غیر از پول، محسنات دیگری نیز داشت، آن‌وقت راحت‌تر با هم کنار می‌آمدند و به خاطر خوبی‌های یکدیگر به تعهدی که داده‌اند، پایبند می‌ماندند.
  
خوشبختی را تمرین کنیم
 
پس اگر پول فقط شرط لازم خوشبختی است و برای شاد بودن به تنهایی کفایت نمی‌کند، باید دنبال چیزهایی بود تا به ما یاد بدهند برای خوشبخت بودن باید دست به تکرار و تمرین زد. البته کسی در زندگی به خوشبختی می‌رسد که خودش دنبال آن باشد، چون کسی که فکرش گرد داشتن زندگی خوب نمی‌گردد، هیچ‌وقت به خوشبختی نمی‌رسد؛ چون هرگز شاد بودن و شاد کردن دیگران، گمشده‌اش نبوده‌اند.
 
ولی ساختن زندگی‌ای که خروجی‌اش چیزی جز احساس لذت و خوشبختی نیست، واقعا زیباست. چنین خانواده‌هایی نیز ویژگی‌هایی دارند که می‌توان با شاخص قرار دادن این ویژگی‌ها فهمید که آدم‌های اطراف ما و حتی خودمان تا چه حد خوشبخت هستیم.
 
علم روان‌شناسی می‌گوید، یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های خانواده خوشبخت، خوش‌اخلاقی، خوش‌خلقی و خوش‌رفتاری در میان اعضای آن است؛ یعنی آدم‌هایی که در بدترین شرایط هم می‌توانند عصبانیت خود را کنترل کنند و اگر عصبانی شدند پا را از مرز احترام فراتر نگذارند. همکاری، همفکری و هماهنگی نیز رمز بقای خانواده خوشبخت است، بویژه آن‌که هنگام بروز مشکلات این هماهنگی بیشتر و با صبر و حوصله برطرف شود.
 
در میان اعضای خانواده خوشبخت الفاظ خودخواهانه نیز رد و بدل نمی‌شود، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی معتقدند و در قبال یکدیگر احساس مسوولیت می‌کنند. خانواده خوشبخت با هدف و برنامه‌ریزی پیش می‌رود، در حالی که اعضای آن به هم اعتماد دارند و از اعتماد هم سوءاستفاده نمی‌کنند.
 
آدم‌های خوشبخت همیشه همراه یکدیگرند و هرگز در مهمانی‌ها و کارهای مربوط به خانه تنها ظاهر نمی‌شوند، چون اعتقاد دارند که همدلی و همفکری شرط بقای خانواده است. آنها مرتب از اوضاع نیز شکایت نمی‌کنند و دیگران را نیز مقصر موفق نبودنشان نمی‌دانند، بلکه می‌کوشند برای آینده‌ای بهتر طرحی نو بریزند.
 
اعضای یک خانواده خوشبخت به سلامت جسم و روان یکدیگر نیز اهمیت می‌دهند و اگر مشکلی پیش آمد، در کنار هم می‌مانند. آنها چیزی را از یکدیگر پنهان نمی‌کنند و دیکتاتوری، زور و قدرت‌طلبی بر خانواده‌شان غلبه ندارد. زن و شوهر در چنین خانواده‌ای به خاطر همدیگر زندگی می‌کنند، یعنی اول خود و بعد دیگران، در حالی که زندگی آنها به خاطر فرزند، ترس از طلاق، حرف مردم، مهریه و... نیز ادامه پیدا نمی‌کند. چنین زوج‌هایی خود را رفیق هم می‌دانند نه رقیب هم، برای همین همیشه در کنار هم قرار می‌گیرند.
 

 

آدم‌هایی که عضوی از یک خانواده خوشبخت هستند، می‌دانند که خوشبخت کسی است که صبح با لبخند برمی‌خیزد و با لبخند سر بر بالین می‌گذارد و مرتب پیش خود این جمله را مرور می‌کند که ما در زندگی به آن چیزی می‌رسیم که همیشه به آن فکر می‌کنیم و آن چیزی را به دست می‌آوریم که همواره طلب کرده‌ایم. 

 


تاریخ : 13 / 12 / 1392
بازدید : 835
نویسنده : sharef zadeh

برخی برخوردها با خانواده ی همسر هنگام دخالت از جانب ایشان جز این که وضعیت را بدتر می کند. هیچ تأثیری نخواهد داشت. یکی از بدترین انتخاب ها برخورد با خانواده ی همسر و جواب دادن به آنان است. این مقابله کردن تنها اثری که دارد از بین رفتن احترام بین افراد خواهد بود و در طولانی مدت به روابط همسران آسیب های جدی وارد می سازد. پیش از این که روابط بین شما مختل شود سعی کنید از روش های دیگر، که برخی از آن ها را در زیر معرفی می کنیم. استفاده کنید.

 
 
1- اندازه نگه دار!

ساده ترین راه برای کم کردن میزان دخالت ها تنظیم روابط به اندازه معقول است. اگر می بینید میزان دخالت ها بسیار زیاد است و از سویی امکانش را دارید، کمی از خانواده های پدری تان فاصله بگیرید. اما اگر امکان فاصله گرفتن را ندارید، سعی کنید. میزان زمان حضور در خانه ی آنان را کاهش دهید، البته نه این که لزوماً دفعات را کم کنید، بلکه فقط می توانید زمان هر بار حضور را کاهش دهید. مثلاً در عوض این که از ظهر تا شب در خانه ی آنان به سر ببرید، فقط یک یا دو ساعت آن جا بمانید. از طرفی سعی کنید زمانی که آنان نیز به خانه شما می آیند برنامه هایی برای شان ترتیب دهید تا مشغول باشند، مثلاً می توانید سی دی فیلم یا سریالی را بخرید و با آن ها تماشا کنید. با این راهکارهای ساده می توانید تا حدی از میزان دخالت ها کم کنید اما قطعاً این روش ها کافی نخواهد بود.

 
2- شروع از خود

گاهی اوقات، شاید احساس نکنیم اما زمانی که خود به خانه ی والدین مان می رویم، در مورد چیدمان خانه ی آن ها، برنامه های زندگی شان یا دیگر موضوعات نظر می دهیم و البته اسم این کار خود را دخالت نیز نمی گذاریم. اگر شما نیز اهل مشاوره دادن اجباری به خانواده خود هستید، بهتر است این کار را ترک کنید، چون در غیر این صورت باید منتظر مشاوره های اجباری آنان باشید. به صورت کلی هم بد نیست قبل از اظهار نظر در مورد موضوعات مرتبط با والدین خود یا همسرتان اول با خود فکر کنید که اگر آن ها در مورد موضوعات این چنینی در زندگی شما نظر بدهند از این کار استقبال خواهید کرد یا خیر.

 
3- صحبت اضافه ممنوع

این عادت را بسیاری از افراد دارند، زمانی که حرف برای گفتن کم می آورند شروع به صحبت از هر دری می کنند و در نتیجه ممکن است برنامه ریزی های آینده شان را نیز مطرح کنند یا آرزوهای شان را نیز با دیگران در میان بگذارند. این کار را انجام می دهید حتماً بهتر می دانید این کار می تواند در طرف مقابل این طور تفسیر شود که شما به دنبال مشورت گرفتن هستید. در جمع های دوستانه این عادت شاید چندان عارضه ای نداشته باشد،اما در مقابل بستگان همسر احتمالاً می تواند مشکلاتی را ایجاد کند، چرا که ما به صحبت های اقوام همسرمان به صورتی متفاوت از دوستان مان گوش می کنیم و ممکن است بسیار زود صحبت های آنان را به عنوان دخالت در نظر بگیریم. شاید بهتر این باشد تا زمانی که تصمیم قطعی در موضوعی نگرفته ایم کمتر درباره آن صحبت کنیم. اگر هم برای صحبت با خانواده ی همسرتان صحبت کم می آورید می توانید از کتاب مجله یا فیلم ها برای شروع گفتگو کمک بگیرید.

 
4- گفت وگو با خانواده

 

اگر دخالت های خانواده همسر شما ادامه پیدا کرده و به شدت باعث آزار شما شده است و راهکارهایی که تا به حال نیز انجام داده اید مثمر ثمر نبوده احتمالاً بهترین گزینه صحبت کردن همسرتان با خانواده اش در این مورد است. اگر شما یا همسرتان می خواهید با خانواده خود در چنین موردی صحبت کنید بهتر است به چند نکته در این زمینه توجه داشته باشید. اول این که در زمان عصبانیت این کار را انجام ندهید. در زمان صحبت حتماً به ویژگی های مثبت آنان اشاره کنید و نشان دهید قدردان زحمات شان هستید. توضیح دهید برخی برخوردهای آنان به رغم نیت خوب شان موجب سوء تفاهم شده است. این موارد را به صورت مشخص و با تعیین مواردی که به نظر شما دخالت بوده است؛ توضیح دهید. در زمان صحبت به هیچ عنوان آنان را تهدید به قطع رابطه یا برخوردهای دیگر نکنید و البته در هر شرایطی احترام شان را نگه دارید و در آخر، هیچ وقت از قول همسرتان و این که او ناراحت شده است با والدین خود صحبت نکنید بلکه موضوع را به عنوان مسئله ای مشترک بین شما و همسرتان مطرح و از ضمایر جمع مانند «ما» استفاده کنید.

 


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 1123
بازدید هفته : 4642
بازدید ماه : 14853
بازدید کل : 1333458
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com