عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 21 / 4 / 1396
بازدید : 361
نویسنده : sharef zadeh
به نقل از بی بی سی، پژوهشگران دانشگاه استنفورد آمریکا با بررسی تلفن‌های هوشمند مردم کشورهای مختلف و شمارش تعداد گام‌هایی که آنها در طول یک روز بر می دارند، به نتایج جالبی دست یافتند. بر اساس این پژوهش، به طور میانگین یک نفر در طول روز 4961 گام برمی‌دارد. بر طبق نتایج این پژوهش، مردم منطقه خودمختار هنگ‌کنگ با برداشتن 6880 گام در روز، از فعال ترین مردم جهان و ساکنان اندونزی با برداشتن تعداد 3513 گام در روز، از جمله تنبل‌ترین مردم جهان معرفی شده‌اند. این روزها در بیشتر تلفن‌های هوشمند می‌توان برنامه‌هایی را نصب کرد که میزان فعالیت‌های روزانه افراد را محاسبه می کند. پژوهشگران با استفاده از داده‌های برنامه سنجش فعالیت‌های روزانه «آرگوس» در تلفن‌های هوشمند، فعالیت بیش از 700 هزار نفر را مورد بررسی قرار دادند. یکی از محققان این پژوهش گفت: این پژوهش از نظر مقیاس 1000 برابر بزرگتر از پژوهش‌هایی است که در گذشته در خصوص فعالیت‌های انسان‌ها انجام شده است. این پژوهش کشورهای بیشتری را شامل می شود و می‌تواند راه‌های انجام تحقیقات بیشتر در مقیاس‌های بزرگتر را هموار کند. در این پژوهش تعداد گام‌هایی که افراد کشورهای دیگر به طور معمول در طول یک روز برمی‌دارند، به شرح زیر است: چین: 6189 گام ژاپن: 6010 گام اسپانیا: 5936 گام انگلیس:5444 گام برزیل: 4289 گام امارات متحده عربی: 4516 گام نتایج این پژوهش همچنین نشان داد: هر چقدر «نابرابری فعالیت» افراد در یک کشور بیشتر باشد، افراد آن کشور چاق‌تر هستند. نابرابری فعالیت همانند واژه نابرابری ثروت است؛ فقط در این مورد به جای مقایسه غنی و فقیر، تفاوت میان شخص زرنگ و تنبل است. یکی از پژوهشگران گفت: به عنوان مثال، سوئد یکی از کمترین شکاف‌ها را از نظر نابرابری فعالیت دارد که در واقع سطح چاقی هم در میان افراد آن کمتر دیده شده است. تنبل ترین و سخت کوش ترین مردم جهان در کدام کشورها زندگی می کنند+ نقشه در این نقشه، بخش‌هایی که ساکنان آن بیشترین تعداد گام را در طول روز برمی دارند، به رنگ آبی و مناطقی که افراد آن کمترین تعداد گام را در طول روز برمی دارند، به رنگ قرمز نشان‌داده است. در آمریکا هم سطح نابرابری فعالیت بیشتر و در واقع سطح چاقی در میان آنها بیشتر است. حتی در برخی کشورها این نابرابری فعالیت در میان زنان و مردان متفاوت بود. به عنوان مثال در ژاپن زنان و مردان به یک اندازه ورزش می‌کنند و بنابراین سطح چاقی هم در میان آنها کمتر است. اما در کشوهایی مثل عربستان سعودی، زنان فعالیت کمتری دارند و در واقع سطح چاقی در میان آنها بیشتر است.
تاریخ : 28 / 3 / 1396
بازدید : 401
نویسنده : sharef zadeh

 

 
آیا میدانید برای چه امریکا و اسرائیل هرچند سال یک بار دست به اقدامی توهین آمیز به جانب اعتقادات مسلمانان میزنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟


آنها میخواهند من , تو و همه کسانی که ادعای مسلمان بودن میکنیم را آزمایش کنند و ببینند تا چه اندازه پایبند بر عقایدمان هستیم


هر اندازه بر مخالف با آنها کوتاهی کنیم آنها مارا ضعیف تر و بی تفاوت تر می یابند و آنجاست که به خود اجازه میدهند هرکار غیر انسان دوستانه ای اعم از جنگ و خونریزی و تحریم را با ما انجام دهند.


وظیفه همه ما مسلمین اینه که نشون بدیم تا پای جان بر سر عقایدمان ایستاده ایم.


به امید ظهور مولا و سرورمان

 

تاریخ : 28 / 3 / 1396
بازدید : 427
نویسنده : sharef zadeh

 

 
این یک فاجعه است که هیچ یک از محققین به این مسئله نمی پردازند. 
مسئله تهاجم در محصولات غذایی دقیقا 50 % تهاجم در مجموع تهاجمات نرم است . اگر تهاجم ها را این گونه تقسیم کنیم :

50 % = تهاجم نرم در موسیقی ، پوشاک، رسانه تصویری (فیلم، سریال،کارتون، بازی...)، اینترنت، معماری ...

50 % = تهاجم در محصولات غذایی

چرا این عامل تا ابن حد مهم است ؟ 

تمامی 50 % تهاجمات نوع اول به واسطه تفکر بر ذهن و ادراک آدمی تاثیر میگذارند اما 50 % نوع دوم بر جسم تاثیر گذار است . و اگر تهاجم در محصولات غذایی اثر گذار باشد تهاجم بر ذهن آسان تر خواهد بود بلکه در آینده شاید نیازی به تنهاجم علیه ذهن نباشد چرا که مردم با محصولات غذایی آنقدر مورد تهاجم قرار گرفته اند که دیگر قوه ای به نام عقل را در کتابخانه ها و داستان ها می جویند.



در احادیث و سخنان معروف بسیاری تغذیه عامل بسیار مهمی در داشتن تفکر سالم عنوان شده است. به شکلی که عبارت "عقل سالم در بدن سالم است " از معروف ترین سخنان در بین ایرانیان است .به همین جهت تغذیه مناسب موجبات تفکر درست را به وجود می آورد. و اگر تغذیه نادرست باشد امکان عدم تفکر صحیح فراهم میشود.

تغذیه صحیح یکی از عوامل افزایش طول عمر است . شاید قسمت بزرگی از این تهاجم مربوط به همین مسئله باشد، کاهش عمر و حکومت بر انسان ها .

چرا کاهش عمر یک مسئله ی بسیار مهم است ؟ 



یک نگاه کلی به دوره رشد درانسان می اندازیم : 

1- جنین 2- نوزاد 3 - کودک 4 - نوجوان 5- جوان 6- میان سال 7- کهنسال 



در این دوره ها چه اتفاقی می افتد ؟ 

1- جنین .: رشد فیزیکی 

2- نوزاد : رشد فیزیکی ، ادراک ابتدایی

3 - کودک: رشد فیزیکی ، ادراک مقدماتی

4 - نوجوان : رشد فیزیکی، ادراک میانی ، ادارک ابتدایی عرفانی

5- جوان : کاهش رشد فیزیکی، ادراک نهایی، اداراک میانی عرفانی 

6- میانسال : ادراک نهایی عرفانی، به وجود آوردن مقدماتی تئوری های متعدد .

7- کهنسال : به وجود آوردن نهایی تئوری های متعدد .

البته این یک فرض کلی است کما این که ممکن است برخی کودکان به مهارت های جوانان و برخی جوانان به مهارت های کهنسال ها برسند که البته تعداد آن ها کم است . 

حال با این توضیح اگر میانگین سن افراد جوامع به چیزی بین جوان و کهنسال برسد فاتحه تمدن در آن جوامع خوانده خواهد شد . چرا که این دوره دقیقا دوره رشد روح است . و اگر انسان قبل از بالغ شدن روحشان بمیرند دیگر نه انقلابی توسط این طیف رهبری خواهد شد و نه جامعه می تواند با تدبیر عمل کند. صرفا با شور جوانان یک حرکت به وجود می آید و چون بدون تدبیر است بلافاصله شکست خواهد خورد. یکی از عواملی که جنبش 99 % کمتر از حرکت های مشابه در برخی ازکشور های عربی نا موفق بوده است همین مسئله رهبری است . آنان شعار معروفی دارند با این عنوان که " We are all leaders " با همه ما رهبریم اما واقعیت آن است که امروز جنبش 99 % صرفا با شور جوانان ادامه یافته هرچند که در پاره ای موارد در برخی از ایالت های آمریکا موفق بوده که شاید ریشه موفقیت آن دست داشتن افراد میان سال و کهن سال در تدبیر این امور به واسطه جوانان بوده است . 

برای درک بهتر این موضوع بهتر است نگاهی به رهبران انقلاب ها داشته باشیم . یکی از شاخص ترین رهبران بزرگ ترین انقلاب جهان، امام خمینی (ره) بودند که در کهنسالی، اساس یک تفکر را بنا نهادند. وقعا اگر این انقلاب توسط افرادی به غیر از کهنسالان رهبری می شد هرگز تا به امروز دوام نمی آورد. و در سنت الهی هم غالب پیامبران در سن 40 سالگی که سن شکفتن روح است به پیامبری رسیدند. 

به همین جهت در محصولات غذایی علیه جسم، تفکر و روح، تهاجم صورت میگیرد. در این فرایند ذهن افراد مورد تهاجم قرار میگیرد و همزمان با آن جسم آنان فرسوده میشود و در آخر در سنی می میرند که هنوز از جهت روح بالغ نشده اند. 

اما چه محصولاتی موجبات تهاجم بر انسان را فراهم میکنند ؟

واقعا سخت است که گفته شود، تمامی محصولاتی که جنبه صنعتی می گیرند جز این دست از محصولات قرار میگیرند. اما مرتبه اثر آنان با گروه های دیگر محصولات کم تر است .

اغلب محصولات صنعتی به تعداد بالا تولید میشوند و اساسا باید برای نگه داشتن آنان ترکیباتی به آنان اضافه کرد؛ به همین جهت یکی از موارد آلودگی محصولات غذایی صنعتی، مواد نگه دارنده و امثال این ها است . 

دیگر مواردی که اساسا برای ضرر رساندن تولید شده اند؛ تمامی فراورده های غیر طبیعی است از قبیل فراورده های حجیم شده (پفک ها، اسنک ها)، فراورده های گوشتی مانند سوسیس و کالباس (از مهم ترین مواد کاهش عمر)، نوشیدنی های گازدار مانند نوشابه ها ( یکی از مهم ترین عامل نابودی بشر! ) و بسیاری از محصولاتی از این دست . که بشر سود جو برای این که به سود مادی بیشتری برسد دست به هر کاری زده است و با پذیرش این محصولات در جوامع جهان، بسیار سخت میتوان به مردم القا کرد که از این دست محصولات استفاده نکنند یا کم تر استفاده کنند. 

یک سری از موارد که نظام غذایی دنیا را تحت تاثیر خودش قرار داده است، عاملی به نام فست فود است که زمان انتشار آن در جهان حدود 1000 سال یا اندکی بیشتر است که در دهه های اخیر اشاعه بسیاری داشته است . مثلا در 700 سال پیش در ایران برخی از انواع فست فود ها در میان برخی از واحد های ارتش توزیع می شده است که کم کم این نوع از محصول غذایی رشد کرد و حتی شاید بتوان این گونه گفت که روند رشد این محصول، بعد از انقلاب بیشتر بوده است که این مسئله غفلت مسئولین ذیربط را نشان میدهد. 

اما جالب است که اگر درست درک کرده باشیم گروهی از مردم که فعلا معلوم نیست از چه قشری اند در حال روی آوردن به غذاهای سنتی ایرانی اند و آن را به فست فود ها که در برابر این غذا بسیار ارزان است ترجیه میدهند. 

تفاوت میان اطلاع داشتن و ایمان : 

این مسئله بسیار مهم است . همه ما میدانیم که محصولی به نام نوشابه چه ضررهایی دارد. مثلا رنگ آن کبد را نابود میکند (دومین عضو مهم بدن ). قند آن برای بدن فاجعه می آفریند و گاز آن برای معده و دیگر اعضای بدن بسیار مضر است . ما این را میدانیم و باز هم از این محصول استفاده میکنیم . پس مگر نباید اطلاع از یک عامل منجر به شناخت آن و شناخت منجر به کاهش یا افزایش تعامل با آن پدیده گردد ؟ پس چرا نشد ؟ 

به این دلیل است که ما ایمان نداریم که این محصولات مضر اند. مشکل عمده همه ما در همه زمینه ها مسئله ایمان به مسائل است و ایمان هم جز با ادراک روح امکان پذیر نخواهد بود و خود روح هم باشد در شرایطی باشد ( شفاف و مطهر ) تا بتواند حقیقت را درک کند. 

ترور اجتماعی پزشکان دلسوز :

افراد شاخص دلسوز در عرصه پزشکی که صاحب نظر اند؛ امروز هم از داخل و هم از خارج مورد تهاجمات و ترور های اجتماعی فراوانی شده اند. به این دلبل که گرداننده صحنه غذایی جهان میداند که مردم جهان خصوصا ایران که نقش بزرگی در آینده علیه نظام سلطه دارند اگر بیدار شوند و از این محصولات استفاده نکنند. اولا قدرت اقتصادی اش تضعیف می شود و به واسطه کاهش قدرت اقتصادی، قدرت رسانه ای خود را از دست میدهد و در ثانی این مردم میتوانند درست تفکر کنند و آنان را به مرور نابود سازند. 

به همین جهت افرادی چون "دکتر حسین روازاده " هم از طرف مافیای درون کشور و هم از طرف رسانه های ضد ایرانی به شدت مورد ترور اجتماعی قرار گرفته اند. به شکلی که تقریبا این ترور ها در بین برخی از اقشار جوانان به ثمر نشسته است و افراد با دیدن چهره ایشان یا به ظاهر و یا در درون ایشان را احمق عنوان میکنند و حتی اگر ایشان ساده ترین جملات را بیان کنند به دلیل شدت ترور اجتماعی این افراد آن بیان را قبول نمی کنند. 

حال دریابید دراین فضا چه کسی میتواند به ما کمک کند ؟ تنها عامل همان ایمان است. وگر نه اگر نگارنده این مطلب خود به سخنانش عمل نکند سخن وی در دیگران اثر نخواهد داشت.

تاریخ : 25 / 3 / 1396
بازدید : 209
نویسنده : sharef zadeh

 در بین جنگ‌افزارهای نوین، سلاح‏‌ها و فن‏آوری میکروبی بیش‏تر از سایرین مورد توجه تشکل‏‌های تروریستی و تروریست دولتی ابرقدرت‏‌ها قرار گرفته است.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) بر اساس گزارشی که وزارت اطلاعات آن را منتشر کرده است، شاید بتوان به جرأت گفت که سلاح‏‌های هسته‌یی دیگر یک خطر بالفعل نیستند و تنها یک قدرت بازدارنده بالقوه محسوب می‌شوند. کشورهای صاحب این سلاح‏‌های هرگز نخواهند توانست به راحتی از آن‏‌ها بر علیه دشمنان خود استفاده نمایند؛ زیرا تبعات بکارگیری چنین سلاح‏‌هایی آن‏‌چنان گسترده است که قسمت بزرگی از جهان را در بر خواهد گرفت.

 

اشعه‌های رادیواکتیو، گردوغبار اتمی، طوفان اتمی و اشعه‌های یونیزان در قالب مرزهای جغرافیایی نخواهند گنجید و حوزه وسیعی را آلوده خواهند کرد. طبعاً در این موقع کشور بکار برنده این سلاح‌ها باید پاسخ‏گوی کشورهای همسایه نیز باشد. مثلاً اگر هند علیه پاکستان از بمب اتم استفاده نماید، بسته به محل انفجار اتمی، باید پاسخ‏گوی بخش وسیعی از خاورمیانه نیز باشد؛ لذا شاید همین ملاحظه بود که باعث شد در جنگ جهانی دوم ژاپن برای امتحان بمب‏‌های اتمی امریکا انتخاب شود. کشور دور دست در دریا که همسایه‌ای نزدیک هم ندارد. در حالی‏‌که به نظر می‌رسد اگر بنا بود جنگ را به نوعی خاتمه دهند، می‌بایست این بمب‏‌ها بر سر برلین تخلیه می‌شد که مبداء جنگ بود.

 

از سوی دیگر سلاح‏‌های شیمیایی نیز چندان گزینه مناسبی برای فعالیت‏‌های تروریستی نیستند. مشکلات حمل نگهداری و بکارگیری، نیمه عمر کوتاه، خطر نشت، تأثیر محدود و قابلیت ردیابی عامل ترور کننده باعث شده چندان مورد اقبال نباشد؛ اگرچه در میدان جنگ گزینه موفقی نشان داده است ولی از آن‏‌جا که از سال 1935 کنوانسیون ممنوعیت بکارگیری آن‏‌ها در ژنو به امضای اکثر کشورهای جهان رسیده کشورهای متخاصم با احتیاط زیادی اقدام به بکارگیری آن می‌کنند، که البته آن نیز به اشاره ابرقدرت‏‌ها خواهد بود ولی باز هم از سوی افکار عمومی جهان تحت فشار شدید قرار خواهد گرفت.

 

از این رو سلاح‏‌های میکروبی، چه در عرصه جنگی و چه در عرصه تروریستی، وسیله‌ای بسیار مطلوب برای دشمنان شده است. توان تولید بالا، نگهداری راحت، قابلیت انتشار، قابلیت مصون‌سازی نیروی خودی، قابلیت تکثیر برای عوامل میکروبی زنده، دشواری بسیار در ردیابی فرد یا افراد متخاصم، گستردگی عمل‏کرد از انسان تا دام و محصولات کشاورزی و بسیار محسنات دیگر، موجب شده تشکل‏های تروریستی به این فن‏آوری جدید بشدت کشش یابند بدون آن‏که بتوان گناهی را متوجه آن‏‌ها نمود.

 

سلاح‏‌های میکروبی به‏ خصوص در عرصه تروریسم دولتی و علیه ساختارهای صنعتی کشاورزی در سالیان اخیر بسیار به‏ کار رفته است. اگرچه کشور هدف هرگز نتوانسته ادعا خود را علیه دشمنش به اثبات برساند. اروپا شیوع جنون گاوی را متوجه سازمان‏‌های جاسوسی امریکا و استرالیا می‌داند که با هدف ضربه اقتصادی به صادرات گوشت اروپا انجام شده. چین در شیوع سارس امریکا را مقصر می‌داند که باعث شد چین در آستانه شکوفایی اقتصادی، سال‏‌ها از گردونه رقابت تولید ارزان قیمت به‏ واسطه تعطیلی کارخانه‏‌هایش عقب بیفتد. کره شمالی شیوع وبا در پیونگ یانگ را در اواخر دهه 80 نتیجه فعالیت جاسوس‏‌های امریکایی می‌داند که با هدف مجبور کردن این کشور به پذیرش شرایط دول اروپایی امریکایی، برای قطع آزمایشات هسته‌یی انجام شده است. تمامی این اتهامات در حد اتهامی باقی می‌ماند. ولی آن‏‌چه مسلم است آن است که هر روز بسیاری از مناطق جهان در معرض خطر یک حمله بیوتروریستی هستند. بدیهی است که نیروهای نظامی، تنها جمعیت در معرض خطر برای حملات بیولوژیک نیستند بلکه اقشار مختلف در معرض خطر بوده و به منظور دفاع در مقابل اثرات ناتوان کننده بالقوه یک حمله، نیازمند کسب آگاهی نسبت به اصول اساسی همه گیرشناسی عوامل مورد استفاده در جنگ بیولوژیک می‏‌باشند. طبق نظر کارشناسان سازمان بهداشت جهانی ( W.H.O) در حال حاضر 17 کشور جهان قابلیت تولید چنین موادی را دارند. تولید مواد بیولوژیک بالنسبه ارزان بوده، به طوری که به عنوان بمب اتمی فقرا The Poor Man,s Atom Bomb یا PMAB نامیده شده است. تولید، استفاده و انتشار یک سلاح بیولوژیکی بسیار ارزان‏تر از بمب اتم بوده و کم‏تر احساسات جهانیان را برمی‌انگیزد. و البته استفاده از این سلاح‏‌ها تا حدودی برای تروریست‏‌ها بی‌خطر می‏‌باشد. معمولا مشاهده پاتوژن‏‌ها و مقابله بر علیه آن‏‌ها مشکل است به عنوان مثال در صورت انتشار عامل اسهال در آب یک منطقه تا دوره کمون سپری شود و علائم بیماری ظاهر شود چند روز طول می‏‌کشد که فرصت مناسبی برای تروریست‏‌هاست تا به اهداف خود برسند. انتقال عوامل هم از کشوری به کشور دیگر به وسیله مسافرهای معمولی آسان به نظر می‏‌رسد به عنوان مثال قرار دادن پودر میکروب سیاه زخم در داخل کپسول به عنوان دارو و حمل آن به مناطق مورد نظر.

این عوامل بیماری‌زا از راه‏‌های مختلفی در جوامع هدف مورد استفاده قرار می‏‌گیرند. انتشار عوامل بیماری‌زا در هوا، آب، مواد غذایی‌، انواع مواد کنسرو شده، اسباب‌بازی، پاکت نامه، هدایا پستی، حشرات ناقل، خون و.... سابقه داشته است. استفاده از عامل بیوتروریسم بر اساس اهداف تروریست‏‌ها تعیین می‏‌گردد. در صورتی که تروریسم قصد گسترش وسیع بیماری را داشته باشد از عواملی نظیر آبله انسانی استفاده می‏‌کند که به راحتی از فردی به فرد دیگر منتقل می‏‌شود و باعث آلودگی وسیع می‏‌شود و در صورتی که قصد آن مورد هدف قرار دادن شخص خاصی باشد از عواملی نظیر انتراکس (عامل سیاه زخم ) استفاده می‏‌کند.

 

تعاریف:

 

برای ترور و تروریسم تعاریف مختلفی ارائه شده که با گذشت زمان توسعه داده شده‌اند. در ابتدای بحث به چند تعریف و تعاریف مرتبط با آن اشاره می‏‌گردد.

 

ترور چیست؟

 

«ترور» در کلمه به معنی «ترساندن» است و در فرهنگ سیاسی جهان عبارتست از هرگونه اقدام خصمانه و مخفیانه علیه فرد یا افرادی در حوزه‌ای محدود یا گسترده، با اهداف اقتصادی کشاورزی صنعتی، با هدف ایجاد ارعاب یا باج‌خواهی.

 

در فرهنگ سیاسی، ترور از ریشه لاتین terror به معنای ترس و وحشت گرفته شده و به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق می‌شود که از راه ایجاد ترس، وحشت و استفاده از زور می‏‌خواهد به هدف سیاسی خود برسد. در زبان فارسی هم ترور به معنای ترس زیاد، بیم و هراس و خوف و وحشت است و تروریست به عامل ترور، طرفدار ترور، آدم کش یا کسی که برای رسیدن به هدف خود کسی را به طور غافلگیرانه بکشد یا ایجاد وحشت و هراس کند، گفته می‏‌شود.

 

در لغتنامه روابط بین‌الملل ذیل کلمه terrorism آمده است: ترور و تروریسم به فعالیت‏‌های بازیگران دولتی و غیردولتی اطلاق می‏‌شود که شیوه و تمهیدات خشن را در اعمال خود برای رسیدن به اهداف سیاسی به کار می‏‌برند.

 

بیوتروریسم چیست؟

 

بر اساس تعریف پلیس بین الملل درسال 2007 بیوتروریسم عبارت است از منتشر کردن عوامل بیولوژیکی یا سمی با هدف کشتن یا آسیب رساندن به انسان‏‌ها، حیوانات و گیاهان با قصد و نیت قبلی و به منظور وحشت‌آفرینی، تهدید و وادار ساختن یک دولت یا گروهی از مردم به انجام عملی یا برآورده کردن خواسته‏ای سیاسی یا اجتماعی.

 

حمله بیوتروریستی چیست؟

 

عبارت است از پخش کردن ویروس، باکتری، میکروب یا دیگر عوامل بیماریزا و سمی که موجب بروز بیماری و مرگ در میان انسان‏‌ها، حیوانات و گیاهان می‏‌شود.

 

کشف و شناسایی یک حمله بیولوژیکی سخت و دشوار به شمار می‏‌آید. تاثیرات یک حمله بیولوئژیکی به چهار دسته تقسیم می‏‌شوند.

 

-1 فیزیکی:بروز بیماری 2 - روانی:بروز ترس و وحشت ، 3- اقتصادی:محدودیت سفر و جابه‏جایی، متوقف شدن فعالیت‏‌های اقتصادی و کسب و کار4- زیست محیطی:آسیب دیدن انسان‏‌ها، حیوانات، گیاهان، آلوده شدن منابع طبیعی مثل منابع آب

 

بیوتروریسم‏‌ها چه کسانی هستند؟

 

معمولا گروه‏‌ها و جنبش‏‌ها سیاسی و فرقه‏‌های مذهبی یا اشخاصی هستند که توانایی تولید و به کارگیری سلاح‏‌های بیولوژیک را دارند. به طور مثال جنبش استقلال‌طلب قبیله مائومائو در کنیا که از سم برای کشتن ماموران حکومت استعماری بریتانیا استفاده کردند. فرقه مذهبی راجنیشی در سال 1984 با آلوده کردن ظروف سالاد یازده رستوران در آمریکا با باکتری (تایفیموریوم سالامونا) موجب مسمومیت 750 نفر شدند. در سال 1993 فرقه مذهبی آئوشینریکوی باسیل سیاه زخم را در ناحیه کامیرو در متروی توکیو منتشر کرد.

 

جنگ‏‌های میکروبی ( بیولوژیک )

 

تاریخچه

 

استفاده کردن از مواد تولید شده توسط جانوران، گیاهان، باکتری‏‌ها، قارچ‏‌ها و ویروس‏‌ها بر علیه نیروهای انسانی و منابع غذایی سابقه‌ای هزاران ساله دارد. استفاده از سموم جانوری یا گیاهی برای سمی کردن سر تیرهای جنگی، استفاده از لاشه حیوانات مرده از طاعون برای شکستن مقاومت داخل قلعه‏‌ها، مسموم‌سازی فضای داخلی مقابر فرعون‏‌ها با هاگِ قارچی کشنده و آلوده کردن منابع آبی شهرها از نمونه‌های باستانی به کارگیری سلاح‏‌های نامتعارف بیولوژیک است. در جهان متمدن نیز این رویه ادامه یافت و البته پیچیده‏‌تر شد. آن‏‌گونه که ساخت و بکارگیری این سلاح‏‌ها طی کنوانسیون‏‌های بین‌المللی به شدت ممنوع شد. با این وجود قدرت‏‌های استکباری همواره در اندیشه ساخت سلاح‏‌های بیولوژیک و زیستی هستند تا با وارد ساختن کم‏ترین زیان اقتصادی به صنایع و با بیش‏ترین کشتار بتوانند به منابع حریف دست یابند. کشتار فراوان، وحشت گسترده، ایجاد هراس در عقب جبهه، فلج ساختن خط مقدم، بردن جنگ به داخل خانه‌های مردم غیرنظامی و درگیر نمودن شهرها، عدم امکان اثبات دقیق در بکارگیری آن‏‌ها و نهایتاً تخریب اندک از محسنات خاص سلاح‏‌های میکروبی هستند. محسناتی که از نگاه نظریه پردازان جنگی به هیچ وجه قابل چشم‌پوشی نیستند.

 

جنگ‏‌های بیولوژیک را می‌توان به 3 دوره تقسیم کرد:

 

1) دوران اولیه: 200 سال قبل از میلاد مسیح و تا آغاز قرن بیستم

2) دوران نوین

3) دوران کنونی

 

دوران اولیه

 

اولین اسناد ثبت شده از کاربرد میکرو ارگانیسم‏‌ها به عنوان یک سلاح بیولوژیکی، به رومیان مربوط می‏‌شود که از اجساد حیوانات مرده برای آلوده کردن چاه‏‌ها و منابع آب دشمنان استفاده می‏‌کردند.

 

در متون قدیمی آمده است که هانیبال کوزه‏‌های پر از مار و عقرب را با منجنیق به سوی کشتی دشمنان پرتاب می‏‌کرد، که با شکسته شدن کوزه‏‌ها، این جانوران در کشتی پخش و باعث به هم ریختگی اوضاع می‏‌شدند. پس از آن، طی یک حمله برق‌آسا کشتی تسخیر می‏‌شد.

 

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی که اولین دائره المعارف پزشکی به زبان فارسی محسوب می‏‌شود و توسط دانشمند ایرانی، سیداسماعیل جرجانی در قرن ششم هجری شمسی، تالیف گردیده است آمده است که: "بعضی از ملوک، کنیزکان را به زهر، بپرورند چنان‏که خوردن آن ایشان را عادت شود و زیان ندارد. این از بهر آن کنند تا آن کنیزک را به تحفه (هدیه) یا به حیله دیگر به خصمی که ایشان را بُوَد برسانند تا به مباشرت آن کنیزک، هلاک شوند ابن سینا نیز در اوائل هزاره دوم میلادی در دائره المعارف " قانون در طب" همین مطلب را بیان نموده، دکتر الگود در کتاب تاریخ پزشکی ایران و سرزمین‌های خلافت شرقی، سم مزبور را " هند گیاه البیش" نامیده که نوعی سم بیولوژیک به حساب می‏‌آید.

 

جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی و خُفِ عَلائی رهنمودهای جالب توجهی را در رابطه با پیش‏گیری از بیوتروریسم گوارشی که در آن زمان رایج‏‌ترین راه ارعاب و هلاکت مخفیانه شخصیت‏‌ها و رقبا بوده است ارائه داده، متذکر می‏‌شود " کسانی را که از این کار، اندیشه باشد احتیاط آنست که طعامی که طعم آن قوی باشد نخورند مثلا طعامی که سخت‌ترش یا سخت شیرین یا سخت شور یا سخت تیز (تند) باشد نخورند، از بهر آن‌که کسانی‏‌که خواهند کسی را چیزهای زیان‏کار دهند، به چنین طعام‌هائی مزه آن بپوشند؛ لذا آن‌جا که تهمت این‏کار باشد هیچ نباید خورد و اگر ضرورت افتاد چنان جای گرسنه و تشنه حاضر نباید شد.

 

مهم‏ترین حادثه‏‌ای که در تاریخ از این نوع به وقوع پیوست مربوط می‏‌شود به قوم تاتار که در سال 1346 میلادی در شهر کافا که هم اینک Feodissia نام دارد با پرتاب کردن اجساد مردگان ناشی از طاعون، توانستند مقاومت شهر را از بین ببرند. برخی از مورخان، علت پیدایش اپیدمی مشهور طاعون در اروپا را که حدود 25 تا 40 میلیون کشته به جای گذاشت ، همین اقدام قوم تاتار می‏‌دانند.

 

در سال 1710 میلادی نیز روس‏‌ها از همین روش ( روش قوم تاتار ) در حمله به سوئد استفاده کردند.

 

در سال 1767 میلادی در مبارزات بین نیروهای فرانسوی و بومیان آمریکا (سرخپوستان)، نیروهای انگلیسی به فرماندهی جفری امرست با فریب دادن سرخپوستان آمریکایی و تحت پوشش اقدام‏‌های صلح‌جویانه و مسالمت‌آمیز، با دستان خود پتو و البسه و سایر ضروریات زندگی را به آن‏‌ها هدیه دادند، اما در حقیقت آن پتو‏ها و وسایل از بیمارستانی که از مبتلایان به آبله نگهداری می‏‌کرد ارسال شده بود؛ و در نهایت باعث ایجاد اپیدمی آبله در بین سرخپوستان گردید که نسبت به آن حساس بودند و سرانجام بیش از 90درصد آن‌ها کشته شدند و نیروهای فرانسوی که در حقیقت از طرف اروپا به این جنگ فرستاده شده بودند، بر سرخپوستان آمریکایی غلبه یافتند. (نکته مهم در این طرح این بود که نیروهای انگلیسی از مصون بودن خود نسبت به این بیماری مهلک (به علت مایه کوبی نیروهای اروپا ) و حساس بودن سرخپوستان به آن ، نهایت استفاده را کردند.)

 

دوران نوین

 

این دوران از سال 1918 میلادی آغاز می‏‌شود. از اولین اقدام‏‌هایی که در دوران نوین کاربرد این سلاح‏‌ها انجام شد، تشکیل واحد 731 در ارتش ژاپن به عنوان متولی امر تحقیق در مورد این سلاح‏‌ها و یافتن نمونه قدرتمند برای ارتش ژاپن بود. در سال 1931 میلادی ژاپن برنامه‏‌های بیولوژیکی خود را گسترش بیش‏تری داد. به همین منظور، واحد 731 در منچوری یک پایگاه مخفی برای آزمایش مستقیم بر روی انسان (اسیران جنگی) تشکیل داد که فقط برخی از آزمایش‏‌های بیولوژیکی این گروه یا در واقع جنایت‏‌های آن‌ها در تاریخ ثبت شده است. حداقل 10000 زندانی در نتیجه این آزمایش‏‌ها جان سپردند.

 

در شروع جنگ جهانی دوم، در سال 1941 هواپیماهای ژاپنی، کک‏‌های آلوده به طاعون را در قسمت‏‌هایی از چین پراکنده ساختند. هواپیماهای ژاپنی در هر مرحله 15 میلیون کک را بر روی 11 شهر چین اسپری نموده و اپیدمی طاعون بوقوع پیوست که بین سال‏‌های 1937 و 1947 با بیش از 2000 حمله، مرگ94000 نفر بوقوع پیوست.

 

بر اساس شواهد تاریخی ، واحد 731 ارتش ژاپن حدود 400 کیلوگرم عامل آنتراکس(سیاه زخم) را به صورت بمب‏‌های ویژه آماده استفاده داشت.

 

دولت آمریکا در پایان جنگ جهانی دوم و در جنگی کاملاً تبلیغاتی به افشاگری اعمال این گروه و محکوم کردن دولت ژاپن پرداخت ولی در مقابل طی یک محاکمه نمادین، علاوه بر بخشش و عفو دانشمندان این گروه، حاضر به فراهم کردن امنیت آن‏‌ها شد به این شرط که تمامی اطلاعات و تجربیات به دست آمده توسط این گروه، در خدمت برنامه‏‌های بیولوژیکی دولت آمریکا قرار گیرد.

 

دوران کنونی

 

پس از جنگ جهانی دوم، دنیا وارد مرحله جدیدی به نام جنگ سرد شد. در این مرحله انگلستان نیز با جدیت سرگرم اجرای پروژه‌های متعددی در زمینه سلاح‌های بیولوژیک بود. آن‏‌ها به خصوص بر روی اسپورهای آنتراکس(سیاه زخم ) و میزان تخریب و گسترش آن به وسیله بمب‏‌های انفجاری کار می‏‌کردند.

 

واقعه‏‌ای که توجه جهانیان را به این فعالیت‏‌ها بیش از پیش جلب نمود، اجرای آزمایش پخش اسپور آنتراکس به وسیله بمب‏‌های انفجاری در جزیره غیرمسکونی گرینارد در غرب اسکاتلند بودو تا سال 2000 میلادی در خاک این جزیره اسپورهای آنتراکس پیدا می‏‌شد. برنامه‏‌های بیولوژیک آمریکا نیز از سال 1941 شتاب گرفت. در سال 1943 در پی برنامه‏‌های آلمان‏‌ها و ژاپنی‏‌ها، سردمداران دولت آمریکا با شدت بیش‏تری به پیگیری این تحقیقات پرداختند. این کشور برنامه‏‌های خود را در کمپ دتریک که امروزه فورت دتریک نامیده می‏‌شود، متمرکز کرد. آمریکا آزمایش‏‌های مخفیانه‏‌ای بر روی مناطق پرجمعیت با عوامل کم‌خطر یا بی‌خطر مثل باسیلوس گلوبیجی، سراشیا مارسنس و ذرات خنثی انجام می‏‌داد.

 

یکی از بزرگ‏ترین آزمایش‏‌های مخفیانه ارتش آمریکا، پخش سراشیا مارسنس در شهر سانفرانسیسکو به صورت 5000 ذره در دقیقه بود که در نتیجه آن ، یکنفر فوت نمود و 10 نفر دیگر در بیمارستان بستری شدند.

 

در سال 1966 ، در ادامه این تحقیقات، در سیستم متروی شهر نیویورک اسپورهای باسیلوس سابتیلیس پخش شد تا سیستم مترو از نظر امنیت ارزیابی شود. نتایج نشان داد که تمامی تونل‏‌های مترو تنها با آلوده کردن یک ایستگاه می‏‌تواند آلوده بشود.

 

در سال 1979، ساکنان شهر سوردلوسک در شوروی سابق، شاهد یک انفجار بزرگ در تاسیسات نظامی شماره 19 ارتش شوروی بودند. چندین روز بعد در بین مردم این شهر تب و مشکلات تنفسی منتشر گردید تا این‏‌که تعداد مرگ و میر افراد به حدود 40 نفر رسید. دولت شوروی علت مرگ ساکنان شهر را مصرف گوشت آلوده گاو اعلام کرد. در نهایت تعداد کل تلفات به یک‏هزار نفر رسید. در سال 1992 رییس‌جمهور وقت روسیه، بوریس یلتسین، در یک کنفرانس مطبوعاتی اعتراف کرد که ارتش سرخ در آن واحد نظامی به صورت مخفیانه یک برنامه گسترده بیولوژیکی انجام می‏‌داده است.

 

در بین سال‌های 1980 تا 990 ، کاربرد سلاح‌های بیوتروریستی به صورت پراکنده بود که از آن‏‌ها می‏‌توان به استفاده شوروی از سم مهلک ترایکوتسن تی‌دو (باران زرد) علیه مجاهدین افغانی، استفاده آمریکا از عامل میکروبی تب خوک علیه انقلابیون کوبا، استفاده رژیم اشغالگر قدس از عامل بیولوژیکی علیه دختران خردسال فلسطینی در سال 1982 میلادی نام برد.

 

مهم‏ترین رویداد بیوتروریسم در هزاره جدید، پخش نامه‏‌های حاوی اسپور آنتراکس(عامل مولد سیاه زخم ) در آمریکا بود: در روز 18 سپتامبر سال 2001 اولین نمونه آنتراکس پوستی به علت نامه پستی حاوی اسپور آنتراکس مشاهده شد که بیمار با مصرف آنتی بیوتیک بهبود یافت. از این زمان تعداد مبتلایان به آنتراکس پوستی افزایش یافت تا این‌که در دوم اکتبر ، 2 مورد آنتراکس تنفسی به عنوان اولین نمونه‏‌های آنتراکس تنفسی سال‏‌های اخیر آمریکا گزارش شد و در پی آن روبرت استیونس نتوانست در مقابل این بیماری مهلک دوام بیاورد و اولین قربانی بیوتروریسم در هزاره جدید نام گرفت.

 

از این تاریخ به بعد تعداد نامه‏‌های ارسالی آلوده به قسمت‏‌های مختلف آمریکا، از جمله به مجلس سنای آن کشور نیز افزایش یافت و تعداد قربانیان نیز رو به افزایش گذاشت. در اواسط ماه اکتبر باز هم 2 کارمند اداره پست به علت آنتراکس تنفسی جان باختند و تقریبا بسیاری از اداره‏‌های فدرال برای مدت نامعلومی تعطیل شدند. وزارت بهداشت آمریکا در اواخر ماه اکتبر شروع به تجویز آنتی بیوتیک سیپروفلوکسوساسین در یک دوره 10 روزه به بیش از 2200 نفر از کارمندان پست کرد و از طرفی در بین ارتش و نیروهای نظامی نیز تجویز واکسن آغاز شد.

 

این وحشت و فاجعه در بین کارکنان اداره پست و سایر شهروندان عادی به حدی بالا گرفت که شرکت سازنده داروی سیپروفلکسوساسین حاضر شد 100 ملیون قرص را تقریبا به نصف قیمت اولیه در اختیار دولت قرار دهد؛ یعنی چیزی معادل 100 ملیون دلار تنها برای پیش‏گیری دارویی در مقابل این حمله بیوتروریستی‏!

 

پس از پیش آمدن این برنامه طراحی شده، دولت نومحافظه‌کاران با بهانه قرار دادن این اتفاق سیلی از بودجه‌های دولتی را برای مقابله با تهدیدات بیولوژیک گروه‌های تروریستی همچون القاعده به مراکز تحقیقاتی مختلف ارائه داد تا به ظاهر راه‌کارهایی برای مقابله با این حملات فراهم کنند. برای برخورداری از این سیل پولی، بسیاری از سازمان‌هایی که بر روی بیماری‌های واگیردار و عفونی کار می‌کردند کار خود را به نوعی با بیوتروریسم ارتباط داده و دست به انجام تحقیقات و آزمایش‌های گسترده‌ای زدند که یقینا در آینده‌ای نه چندان دور نتایج آن همچون نتایج پژوهش‌های دهه‌های قبل بر همگان ظاهر خواهد شد.

 

در سیستم درجه بندی امنیت بیولوژیک آمریکا درجه 4 به خطرناک‌ترین آزمایش‌ها و آزمایشگاه‌ها داده می‌شود. پیش از یازده سپتامبر تنها پنج آزمایشگاه وجود داشت که در بالاترین درجه امنیت بیولوژیک، یعنی درجه 4، قرار داشتند و به طور فعال در زمینه مطالعه عوامل بیولوژیک مرگ‌زا کار می‌کردند. در حالی که در سال 2009 این تعداد به پانزده مورد رسید و روند افزایشی همچنان ادامه داشته و تعدادی نیز در حال ساخت هستند.

در مجموع هم اکنون بیش از 400 مرکز تحقیقاتی در درجات امنیت بیولوژیک 3 و 4 در آمریکا فعال هستند که توانایی تولید عواملی همچون باکتری سیاه زخم و فراورده‌های آن را دارند و بیش از چهارده هزار نفر بر روی تولید چنین عوامل خطرناکی کار می‌کنند که اکثر آن‌ها مربوط به بخش غیردولتی بوده و برای کسب بودجه مجبورند پروژه‌های مد نظر سیاست‌مداران را هرچه که باشد بپذیرند.

 

ویژگی‌های عوامل میکروبی

 

1 - توانایی ایجاد تلفات زیاد؛ در بین انواع سلاح‏‌های نوین، میکروب‏‌ها و فرآورده‌های میکروبی رقمی بهت آور از مرگ و میر را در پی‌ خواهند داشت. مثلاً 15 گرم از سم تولید شده توسط باکتری کلستریدیوم بوتولینوم می‌تواند تمام مردم جهان را به کام مرگ بکشد! یا به‏ طور مثال اگر در شهری 12 میلیون نفری یک موشک اسکاد با کلاهک محتوی 300 کیلوگرم گاز اعصاب سارین منفجر شود بین 60 تا 100 هزار نفر را خواهد کشت. اگر همین کلاهک حاوی یک بمب 12 کیلوتنی هسته‌یی باشد 23 تا 80 هزار نفر را از بین می‌برد. اما اگر چنین کلاهکی با تنها 100 کیلو اسپور سیاه زخم بار شود بسته به شرایط جوی بین 42 هزار نفر تا 3 میلیون نفر را خواهد کشت.

 

2- توانایی در ایجاد بیماری و عوارض طولانی مدت و نیاز به مراقبت‏های گسترده

 

3- توانایی برخی عوامل در انتشار از طریق ناقل یا فرد آلوده؛ این امر باعث می‌شود تا آلودگی از فردی به فرد دیگر منتقل شود و همین امر کمک می‌کند تا با حجم اندکی از میکروب بتوان شهری را از پای درآورد.

 

4- عدم وجود فن‏آوری کافی و سیستم‏‌های شناسایی کارآمد؛ تقریباً اکثر کشورهای جهان که مورد این تهدیدات هستند از فن‏آوری نوین تشخیص بی‏‌بهره‏‌اند. گذشته از سطح پایین علمی این کشورها، عدم فروش تجهیزات پیش‏رفته از سوی کشورهای توسعه یافته باعث شده تشخیص سریع یک حمله بیوتروریستی با تأخیر صورت پذیرد.

 

5 -کاهش نقش خودامدادی و دگر امدادی و افزایش حس ناامیدی در مردم.

 

6- وجود یک دوره نهفته بیماری که باعث می‌شود درمان و پیش‏گیری از انتقال بیماری با تأخیر انجام شود‏؛ معمولاً در خوشبینانه‏‌ترین حالت، وقتی کادر دفاعی از بروز یک تهاجم میکروبی آگاه می‌شوند که یک اپیدمی رخ داده است. طبعاً در این حالت کمک‌رسانی و مهار بیماری بسیار دشوار و با بروز استرس‏‌های اجتماعی همراه است.

 

7 - توانایی در ایجاد علائم عمومی و غیراختصاصی و اصولاً مشکل بودن تشخیص؛ تقریباً تمام بیماری‏‌های عفونی در شروع علائم بالینی یک‏سانی نشان می‌دهند. مثلاً سیاه زخم در آغاز علائمی همچون یک زکام عادی را بروز می‌دهد. بعد از یک دوره یکی دو روزه که فرد حساس بهبودی می‌کند، ناگهان با شتابی فراوان تمام بدن را دربر می‌گیرد و فرد را می‌کشد. در این‏جا مهارت کادر درمانی در تشخیص افتراقی بیماری‏‌ها بسیار تعیین کننده خواهد بود.

 

8- امکان تولید میکروب‏‌های نوپدید یا انتشار عوامل بازپدید؛ میکروب‏‌های نوپدید به میکروارگانیسم‏‌هایی گفته می‌شود که در آزمایشگاه‌های بیوتکنولوژیک، از تغییر گونه‌های وحشی به‏ دست می‌آیند. با کمک مهندسی ژنتیک می‌توان باکتری یا ویروسی را تولید نمود که در حکم یک‌گونه یا زیرگونه جدید باشد. ایدز، سارس، ابولا و‌.. از این دسته‏‌اند. اما میکروب‏‌ها بازپدید به آن گروهی گفته می‌شود که ریشه کن شده یا تقریباً بطور کامل مهار شده‏‌اند ولی توسط گروه‏‌هایی که به بانک‏‌های میکروبی جهان دسترسی دارند، دوباره منتشر می‌شوند. مثلاً آبله در جهان ریشه‌کن شده. با این وجود چند کشور از جمله ایالات متحده هنوز مقداری از این ویروس را در بانک میکروبی خود نگهداری می‌کند. نشت یا انتشار عمدی آن در جهانی که نزدیک به 40 سال است واکسن آبله را دریافت نکرده فاجعه بار خواهد بود.

 

9 - موجب تخریت صنایع و تجهیزات نمی‏‌شوند.

 

پیچیدگی‌های برخورد با عوامل میکروبی

 

1 مقادیر اولیه عامل اندک است و در نتیجه در لحظات اولیه هجوم قابل ردیابی نیست. اما در مدت کوتاهی اگر میکروب زنده باشد تکثیر می‌شود و حوزه گسترده‌ای را خواهد پوشاند.

 

2 آثارشان دیر ظاهر می‌شود. معمولاً بیماری یک دوره نهفته دارد که از لحظه آلوده شدن تا بروز علائم را شامل می‌گردد. همین زمان، تشخیص را به تأخیر انداخته و در عین حال باعث انتشار بیماری خواهد شد. طبعاً هر چه زمان کمون ( زمان نهفتگی ) بیماری بیش‏تر باشد، خطر بروز همه‏‌گیری بیش‏تر خواهد بود.

 

3 مهار آن مشکل است. افراد آلوده به‏ صورت بیمار یا ناقل بدون آن‏که بتوان ایشان را تحت کنترل قرار داد در منطقه جابه‏‌جا می‌شوند ویا به عقب خط باز می‌گردند. با این کار باعث گسترش شدید عامل می‌شوند.

 

4 عموماً قابل انتقال و سرایت از یک فرد به فرد دیگر هستند.

 

5 غیرقابل تشخیص با حواس پنجگانه هستند. یعنی رنگ و بو ندارند.

 

راه‌های انتشار عوامل بیولوژیک در یک حمله تروریسی

 

این عوامل از طریق جنگ‌افزارهای گوناگون منتشر می‌شوند. از جمله بسته‌های مراسلاتی، هواپیماهای سبک سمپاش یا بدون سرنشین مخزن‏دار، اشیا و وسایل مصرفی - بهداشتی و آرایشی، آفات نباتی، حشرات و جوندگان ناقل و تنقلات مانند شکلات‏‌ها.

 

اصولاً جاسوسان و عوامل خود فروخته داخلی می‌توانند با هر وسیله‌ای به انتشار میکروب‏‌ها یا فرآورده‌های کشنده آن‏‌ها مبادرت نمایند. از این بین مراسلات پستی، لوازم آرایشی، البسه‌های دست دوم، بسته بندی‏های صادراتی، سیگار و تنقلات گزینه‌های مورد توجه هستند. می‌توان حجم معینی از اسپور باکتری‏ای مانند باسیلوس آنتراسیس را در پاکت نامه‌ای ریخت و به مقصد هدف پست کرد. در ترکیب مواد سازنده شکلات‏‌ها و تنقلات مواد مضر با تأثیر دراز مدت را قرار داد یا به همراه علوفه دامی، حشرات ناقل بیماری‏‌های دام و طیور را به کشوری فرستاد تا صنایع آن کشور را فلج نمایند.

 

نشانه‌های یک تهاجم بیولوژیک

 

گفته شده که امکان تشخیص سریع عوامل میکروبی بسیار محدود و در صورت وجود نیز کار با آن‏‌ها بسیار پیچیده و دقیق است؛ لذا مشاهدات کادر پزشکی و نیروهای بهداشتی - درمانی بسیار کمک کننده خواهد بود. نشانه‌های زیر می‌تواند دلیل بر یک تهاجم بیوتروریستی باشد:

 

1 - ازدیاد حشرات بطور غیرعادی در منطقه. به‏ خصوص حشراتی که قبلاً در منطقه دیده نشده‏‌اند.

 

2 - وجود اجساد حیوانات مرده به‏ صورت غیرعادی در منطقه. یا حیوانات غیربودمی مرده و زنده در اطراف مراکز مسکونی و پادگانی.

 

3 - احساس تغییر طعم و مزه آب و مواد غذایی.

 

4 - خشک شدن ناگهانی گیاهان.

 

5 - مردن احشام و دام‏‌ها در منطقه.

 

6 - بیمار شدن ناگهانی افراد.

 

7 - مشاهده افراد مبتلا به بیماری با علائم مشترک و به تعداد زیاد.

 

مدیریت بحران و اصول مبارزه با بیوتروریسم

 

مدیران نظامی و انتظامی کشور بایستی در قبال تهدیدات بیوتروریستی به چهار پرسش اصلی پاسخ دهند: چه کسی، چه وقت، چطور و کجا اقدام به چنین حمله‌ای می‌کند. دانستن پاسخ این چهار پرسش کادر دفاعی را پیشاپیش در برابر تهدیدات آماده می‌سازد و کمک می‌کند تا منافذ نفوذ بسته شوند. در اینجا اصول پنجگانه‌ای را می‌توان برای چنین مبارزه‌ای تعریف نمود:

 

1 - آگاهی: دانش و آگاهی از روند پدیده بیوتروریسم، شناخت تهدیدات، منافذ خطر و کلاً یافتن پاسخ چهار سوال کلیدی فوق گام نخست چنین مبارزه‌ای است.

 

2- آمادگی: رسیدن به سطح مطلوبی از توانایی دفاعی با تمرینات و رزمایش‏‌ها، دست‏یابی به علوم جدید، دست‏یابی به  فن‏آوری نوین تشخیص و دفاع و درمان، تهیه لوازم و ملزومات چنین جنگ مخفی و ساکتی، دومین گام مبارزه و دفاع خواهد بود.

 

3 - مهارت: اعتماد به نفس، غلبه بر ترس و مهارت در هدایت بحران به سمت عادی‌سازی شرایط، سومین و مهم‏ترین گام چنین مبارزه‌ای است.

 

4- شک: متولیان دفاعی کشوری که همواره در پنهان و آشکار مورد تهدیدات اجانب است، بایستی به هر پدیده‌ای  حتی پدیده‌ای که در نگاه اول طبیعی جلوه می‌کند با نگاه شک بنگرند. چنین نگاه شک آلودی باعث می‌شود بسیاری از منافذ ورود دشمن باز شناخته شود و اصول ایمنی هرچه بیش‏تر رعایت گردد. دیگر نباید از کنار هر اپیدمی کوچک و بزرگی به سهولت گذشت.

 

5- کتمان و رازداری: وقتی نخستین هدف دشمن از حمله تروریستی ایجاد ترس در مردم عادی است، مهم‏ترین  عمل کادر دفاعی آن خواهد بود که از انتشار خبر حمله و شایعه‌سازی در پیرامون آن خودداری نمایند. به‏ خصوص کادر درمانی که با مصدومین چنین حمله‌ای روبرو هستند. از انتشار خبر حمله، بیان تعداد مصدومین، نوع بیماری، بزرگ‏نمایی واقعه نزد مردم عادی و بیان تشخیص‏‌ها و علائم بالینی و درمان‏‌ها در جراید ( در بیش‏تر موارد دشمن از طریق جراید نتایج حمله خود را ارزیابی می‌کند. به‏ خصوص که خواسته باشد سلاحی جدید را بر مردم بیازماید ) جداً باید پرهیز نمود.

 

بیوتروریسم با اهداف اقتصادی:

 

در این نوع از بیوتروریسم هدف نابود کردن پایه‏‌های اقتصادی کشور یا منطقه‏‌ای می‏‌باشد. در بعضی از کشورهای در حال توسعه که غذای اصلی مردم را محصولات کشاورزی نظیر برنج تشکیل می‏‌دهد ممکن است با ایده‏‌های تروریستی، به آسیب بیولوژیک غلات و از بین بردن آن‏‌ها بپردازند و مسبب قحطی، سوءتغذیه، کاهش ایمنی و عفونت‏‌های مکرر گردند. در کشوری مانند ایران مزارع گندم و برنج به عنوان اساس تغذیه مردم می‏‌تواند مورد حملات بیوتروریستی قرار گیرد. بیماری تب برفکی در جمعیت حساس کشوری که این بیماری را ندارد سبب ضربه سنگین اقتصادی می‌شود چنان‏که در سال‏‌های 2000 الی 2007 انگلستان مورد حمله قرار گرفت و میلیاردها دلار خسارت مالی دید. در این سال‏‌ها انگلستان برای جلوگیری از انتشار بیماری مجبور شد بیش از یک میلیون راس گاو را معدوم نماید.

 

سرویس‏‌های اطلاعاتی غرب، متهم اصلی بیوتروریسم:

 

علی‏‌رغم این‏‌که کشورهای غربی به ویژه آمریکا از هر استدلالی برای اتهام‌زنی به گروه‏‌های باصطلاح تندرو استفاده می‏‌کنند، اما یکی از جالب‏ترین نکات این است که بزرگ‏ترین استفاده کنندگان از مواد شیمیایی میکروارگانیسم‏‌ها و تروریسم بیولوژیکی علیه جان انسان‏‌ها، سازمان‏‌های اطلاعاتی کشورهای قدرتمند غربی و رژیم صهیونیستی هستند که از این راه برای حذف بی سر وصدا و بدون ردپای رقبا و مخالفانشان بهره می‏‌برند.

 

مرگ مرموز مامور سابق ک.گ.ب. در لندن:

 

مرگ الکساندر لیتویننکو (Alexander Litvinenko) جاسوس سابق اداره امنیت فدرال روسیه در انگلیس در سال 2007، یکی از پر سروصداترین جریان‌های خبری به شمار می‌رود. الکساندر والتروویچ لیتویننکو جاسوس سابق اداره امنیت روسیه بود که پس از 23 روز جدال با مسمومیتی که ناشی از «پلوتونیوم210» گزارش شد در گذشت. از آن‏‌جا که لیتویننکو جاسوس سابق روسیه، از منتقدان صریح دولت روسیه بود، رسانه‏‌های غربی انگشت اتهام را به سوی مقامات روسی نشانه گرفتند گرچه دولت روسیه هیچ‏گاه این موضوع را نپذیرفت و به شدت آن‏ را رد کرد.

 

به گزارش آسوشیتدپرس، تیم پزشکی الکساندر در توجیه علت وخامت اوضاع جسمانی وی اعلام کردند که لیتویننکوی 43 ساله با حمله قلبی روبرو شد و پلیس لندن نیز اعلام کرد علت مرگو لیتویننکو نامعلوم است. بر اساس این گزارش این جاسوس سابق شوروی اعلام کرده بود که در تاریخ اول نوامبر حین انجام تحقیقات در خصوص مرگ 'آنا پولیتکوفسکایا' روزنامه‌نگار فقید روس و از دیگر منتقدان کرملین مسموم شده بود. به گفته وی پس از این اتفاق، موهای سر و بدنش به تدریج شروع به ریختن کرد، گلویش متورم و سیستم اعصاب و روانش به شدت آسیب دید. وی هم چنین در گفت‏‌وگو با مجله تایمز گفت که کرملین مستقیما در مسمومیتش دست داشته است. پس از این حادثه سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) طی بیانیه‏‌ای هرگونه دست داشتن در مرگ مخالفانش را رد کرد.

 

شکست های پی در پی سی. آی. ای. در ترور کاسترو:

 

کوبا یکی از کشورهایی قاره آمریکاست که به علت نوع دیدگاه سیاسی و نزدیکی جغرافیایی با آمریکا و به ویژه روابط نزدیک با شوروی در دوران جنگ سرد، جایگاه ویژه‏ای پیدا کرد. ایالات متحده آمریکا نیز تمام تلاش خود را برای ساقط کردن دولت مستقل این کشور و ترور یا سرنگونی رهبران ضدآمریکایی کوبا به کار برد تا جایی که این تقابل و ایستادگی در برابر زورگویی‏‌های آمریکا در دهه 1960 میلادی، جهان را تا مرز یک جنگ هسته‏‌ای و تقابل دو قطب شرق و غرب یعنی آمریکا و شوروی پیش برد. یکی از عمده‏‌ترین دلایل تقابل دو کشور کوبا و آمریکا را باید در روی‏کرد منحصر به فرد و استعمارستیز 'فیدل کاسترو' بنیان‏گذار انقلاب کوبا جست‏وجو کرد. فیدل کاسترو متولد سال 1926 میلادی است و در سال 2008 رسما خود را بازنشسته کرد و از نظر طول مدت زمامداری دارای جایگاه سوم در بین رهبران و مقامات کشورهای جهان است. مدتی قبل اخباری جالب منتشر شد که در آن عنوان شد؛ فیدل کاسترو تاکنون 638 بار مورد حمله تروریستی قرار گرفته و از آن جان سالم به در برده است که البته عمده آن‏‌ها به وسیله سرویس اطلاعاتی آمریکا برنامه‌ریزی شد. در میان روش‏‌های اتخاذ شده برای ترور کاسترو؛ سمی کردن سیگار، اعطای سیگار و هدایای قابل انفجار، آلوده کردن لباس‏‌های شنا و جاسازی مواد منفجره در کفش، و توپ بیس بال و انداختن قرص بوتولینوم در نوشیدنی وی... دیده می‌شود.

 

رویترز نوشت؛ حتی در یکی از این اقدامات تروریستی تلاش شد تا با استفاده از یک پودر سمی، ریش‏‌های بلند کاسترو را آلوده کنند تا با ریزش ریش‏‌های وی از مجبوبیت کاسترو در کوبا و دیگر کشورهای جهان کاسته شود. سایت خبری رسمی کوبا 'آنسا' نیز گزارش داد که رهبر انقلابی 85 ساله کوبا در زندگی سیاسی خود یعنی از سال 1959 تا سال 2006 در مجموع از 638 سوءقصد جان سالم به در برده است و به نقل از روزنامه دیلی تلگراف، بخشی از این اقدامات تروریستی در قالب یک سریال 8 قسمتی با عنوان 'او که باید زندگی کند'-He Who Must Live- ساخته شده است.

 

موساد، ترورهای بیولوژیک و مرگ‏‌های آرام رهبران فلسطینی:

 

منابع خبری اعتقاد دارند که استفاده از سموم مرگ‌آور و خطرناک که با تاثیر منفی بر روی ارگان‌های مختلف بدن که مرگی تدریجی و بی سر وصدا را به همراه دارد، در موساد و شبکه‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی رواج دارد. مرگ مشکوک 'ودیع حداد' بنیان‏گذار جنبش ملی‌گرایان عرب و از مهم‏ترین مبارزان فلسطینی در دهه‌های 70 و 80 میلادی، 'خالد مشعل' از فرماندهان حماس و رییس دفتر سیاسی این حزب که ناکام ماند و 'محمود المبحوح' از رهبران حماس ازجمله افرادی هستند که گفته می‌شود همگی قربانی ترورهای خاموش سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی شده‌اند. یاسر عرفات، رهبر جنبش آزادیبخش فلسطین نیز ازجمله کسانی است که گمان می‌رود موساد در ماجرای مرگ وی نقش داشته است.

 

بیوتروریسم ابزار چه گروهی است:

 

حال با تمام این توضیحات، این پرسش پیش می‏‌آید که کدام‏یک متهم‏‌ترند؟ گروه‏‌های تروریستی که به فرض درست بودن ادعاها در گذشته تنها قادر شدند در سراسر جهان با روش‏های بیولوژیکی کم‏تر از 50 نفر را قربانی خواسته‏‌های غیرمشروع خود کنند، یا سازمان‏‌های تروریستی وابسته به قدرت‏‌ها که به‏ راحتی افراد مخالف خود را حذف می‏‌کنند و با استفاده از سکوت رسانه‏‌ای بر اطلاعات مربوط به مرگ انسان‏ه‌ای بی‏گناه و مقامات سرپوش گذاشته و به اقدامات خود ادامه می‌دهند!؟

 

انتهای پیام


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 532
بازدید دیروز : 1560
بازدید هفته : 2092
بازدید ماه : 18970
بازدید کل : 1354659
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com