عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 28 / 8 / 1396
بازدید : 212
نویسنده : sharef zadeh

 خاطرات کودکی‌ بسیاری از ما با شخصیت‌های کارتونی چون «میکی‌موس»، «شیر شاه»، «سفید برفی و هفت کوتوله»، «سیندرلا»، «زیبای خفته»، «علاءالدین» و ... همراه است که همه این‌ها محصول یک کمپانی هالیوودی به نام «والت دیزنی» است.

امروزه نیز شاید راه‌کار برخی والدین برای سرگرم کردن کودکانشان گذاشتن یک سی‌دی از دیگر کارتون‌های والت‌دیزنی باشد، از «دیو دلبر» و «گیسو‌ کمند» گرفته تا «شجاع» و «آلیس در سرزمین عجایب».

به نوعی والدین با اعتماد به سازندگان این انیمیشن‌ها اوقات فراغت و جسم و روح کودکان خود را به شخصیت‌های کارتونی می‌سپارند که دنیای رنگارنگ و پر از تخیلشان، حتی در برخی مواقع بزرگسالان را بیش از کودکان به خود جذب می‌کند، غافل از اینکه گاه در پس این دنیای رنگارنگ و زیبا چه فتنه‌ها و دسیسه‌هایی که پنهان نیست.!

 

در این گزارش بر‌آن شده‌ایم تا با برخی از لایه‌های پنهان در انیمیشن‌های والت دیزنی آشنا شویم، در همین راستا در این گزارش می‌خوانیم؛ والت دیزنی کیست؟، از آموزش فرقه‌های منحرفه به کودکان تا تربیت آنها به عنوان مصرف‌کنندگان بالقوه مواد مخدر و کالاهای متفرقه در محصولات والت دیزنی،برگزاری جشن‌های هم‌جنس‌بازان در کمپانی والت دیزنی، اعترافات تکان‌دهنده آهنگسازان انیمیشن «یخ زده» و یک مربی سابق فرقه ایلومیناتی، لحظات جنجالی در والت دیزنی و معرفی چند کتاب در این‌باره.

والت دیزنی کیست؟

«والتر الیاس والت دیزنی» 5 دسامبر 1901 در خانواده‌ای یهودی متولد شد.

 

1912 کانزاس سیتی والت دیزنی 10 ساله در کنار دوستانش (دو کودک وسط نفر سمت راست)

 

خانواده دیزنی اصالتا اهل روستایی به نام «نورتون دیزنی» بودند. این روستا در جنوب شهر لینکلن واقع در شهرستان لینکلن‌شر انگلستان واقع شده است.

_رکوردار جایزه اسکار

 

او رکوردار جوایز اسکار است، آنچنان‌که طی سال‌های 1939 تا 1969 میلادی از میان 59 باری که نامزد جایزه اسکار شد، توانست 22 جایزه را به خود و محصولات کمپانی‌اش اختصاص دهد.

_روابط نزدیک با سیاستمدارن و دولت

او روابطه بسیار نزدیک و صمیمی‌ با سیاستمداران وقت داشت و همواره در محصولاتش به یاری دولت، اف‌بی‌آی، سی‌آی‌ای، ناسا و ... می‌آمد.

 

والت دیزنی برزیل 1941

به عنوان مثال پس از حمله ارتش ژاپن به بندر «پرل هاربر» واقع در مجمع‌الجزایر هاوایی در ایالت متحده آمریکا در سال 1941 میلادی، بسیاری از انیمیشن‌های «والت دیزنی» نیز حال و هوای جنگ به خود گرفت.

دولت کانادا و ایالات متحده آمریکا از استودیوی «والت دیزنی» خواستند که عمده فعالیت خود را به ساخت فیلم‌های تبلیغی و آموزشی اختصاص دهد.

از آغاز سال 1942 این کمپانی 90 درصد از کارکنان خود که شامل 550 نفر می‌شدند را بر ساخت فیلم‌های مربوط به جنگ متمرکز کرد.

 

پیروزی بوسیله قدرت هوایی

در این دوره فیلم‌هایی چون «پیروزی بوسیله قدرت هوایی» و «آموزش کوتاه برای مرگ» ساخته شد که هر دو با هدف ترغیب مشارکت عمومی در جنگ ساخته شدند.

 

انیمیشن «آموزش کوتاه برای مرگ»

فیلم «سلام برادران» به کارگردانی «نورمن فرگوسن» از دیگر محصولات والت دیزنی در این دوران بود.

 

انیمیشن سلام برادران

 

_معتاد به الکل و داروهای مخدر

«والت دیزنی» به دلیل مبتلا بودن به بیماری بی‌خوابی‌، همواره از مشروبات الکلی و داروهایی با درصد مورفین بالا استفاده می‌کرد.

یکی از عادات او مصرف بیش از حد سیگار قهوه‌ای بود که به گفته نزدیکانش، گاه تا 70 نخ در روز می‌رسید.

 

گفته می‌شود که او گاه تا چند شب را پنهان از دید بقیه در کمپانی سپری می‌کرد، آنچنان‌که حتی امروزه با گذشت بیش از نیم قرن از مرگ «والت دیزنی»، همواره شایعه وجود تونل‌های مخفی در سراسر استودیوی والت دیزنی به قوت خود باقی است.

«فریتز اسپرینگ‌میر»، نویسنده آمریکایی در کنار «شجره ایلومیناتی» ضمن اشاره به این مطالب عنوان می‌کند که «والت دیزنی» یک فرد دارای انحراف جنسی است و حتی در بسیاری از شب‌بیداری‌های خود مشغول تماشای فیلم‌های پورنو بوده است.

 

_والت دیزنی و اعتقادات فراماسونری و شیطان‌پرستانه

«والت دیزنی» یک فراماسونر با درجه 33 بود.33 بالاترین درجه فراماسونری است که در سراسر دنیا تنها تعداد بسیاری کمی فراماسونر با این درجه وجود دارد.

«دیزنی» در میان شخصیت‌های سیاسی فراماسونر، دوستان زیادی داشت که از آن جمله می‌توان به «رونالد ریگان»، یکی دیگر از فراماسونرها با درجه 33 اشاره کرد.

 

اعتقادات فراماسونری و شیطان‌پرستانه «والت دیزنی» به حدی بود که در بسیاری از محصولات این کمپانی نیز نمود داشت، که در این گزارش به آن پرداخته خواهد شد.

او همچنین در گوشه‌ای از پارک موضوعی «دیزنی‌لند» آمریکا، ساختمانی را با نام «کلوب 33 » بنا نهاده است که هرکسی اجازه ورود به این مکان را ندارد.

گفته می‌شود برای عضویت در این کلوب علاوه بر پرداخت هزینه‌ای هنگفت، باید حداقل 14 سال در لیست انتظار ماند. اسامی اعضاء این کلوب همچنان یک راز است و بسیاری نام این کلوب را برگرفته از اعتقادات فراماسونری «والت دیزنی» و درجه 33 او می‌دانند.

 

کلوب 33 والت دیزنی

به عقیده این افراد، کسانی در این کلوب به عضویت پذیرفته می‌شوند که یک فراماسون یا شیطان پرست باشند و این کلوب نیز محلی برای انجام برخی آیین‌های شیطان‌پرستانه است.

برخی نیز عدد 33 را برگرفته از نام خیابانی می‌دانند که این کلوب در آن واقع شده است؛ خیابان رویال 33، برخی دیگر عدد 3 را عدد خوش‌شانسی «والت دیزنی» می‌دانند و بر این عقیده‌اند که او برای خوش‌شانسی بیشتر آن را دو بار تکرار کرده است.

_وجود علامت شیطان (666)  در لوگوی «والت دیزنی»

 

لوگوی والت دیزنی

 

 یکی از مواردی که همواره در رابطه با کمپانی «والت دیزنی» مطرح شده است، وجود علائم شیطانی، ایلومیناتی، انحرافات جنسی و اخلاقی در آثار و حتی محصولات جانبی این کمپانی است که بسیاری از آنها قابل اثبات است و برخی نیز آنقدر واضح و مبرهن است که نیاز به اثبات ندارد ولی یکی از مواردی که همواره مطرح بوده ولی در این گزارش سعی شده تا با احتیاط درباره آن صحبت شود، مسئله وجود سه 6 در لوگوی کمپانی است، برخی بر این عقیده‌اند که در این لوگو علامت سه 6 (نشانه شیطان) به طرز زیرکانه‌ای گنجانده شده و «والت دیزنی» تلاش کرده تا عقاید شیطان‌پرستانه‌اش حتی در لوگوی این کمپانی نیز نمود داشته باشد.

_وجود علائم شیطان‌پرستانه، ایلومییاتی و انحرافات جنسی در انیمشن‌های والت دیزنی

اثبات این مسئله در برخی موارد کار چندان سختی نیست، اگرچه گزینه‌های زیادی وجود دارد که به دلیل محدودیت‌های اخلاقی موجود، قابل انتشار در این گزارش نیست.

 

نمود عقاید ایلومیناتی و شیطان پرستانه در فیلم سینمایی «نارنیا»

«فریتز اسپرینگ‌میر» در بخشی از کتاب خود تحت عنوان «شجره‌نامه ایلومیناتی»، محصولات کمپانی «والت دیزنی» را ترویج دهنده افکار ایلومنیاتی و غیراخلاقی می‌داند و معتقد است که حتی این مسئله در لوگوی این کمپانی که «میکی‌موس» را در حال سحر و جادو نشان می‌دهد نمود یافته است.

 

در کتاب‌های «بعد سیاه والت دیزنی» و «والت دیزنی شاهزاده تاریکی» نیز این موارد عنوان شده و مورد تآیید قرار گرفته‌اند.

 

 

کتاب «والت دیزنی، شاهزاده تاریکی»

 

از تعداد بی‌شمار فیلم‌هایی با موضوع سحر و جادو گرفته تا تکرار بیش از اندازه کلمه «سکس» در  خلال کارتون‌ها و حتی پنهان نمودن آلت جنسی زنانه و مردانه در پس زمینه برخی از انیمیشن‌های مورد علاقه کودکان چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

 

انیمیشن گیسو کمند

انیمیشن شیر شاه

این کمپانی همچنین پا را فراتر از گذاشته در محصولات جانبی خود از ابزارهای تحریک‌‌کننده استفاده نموده است، از ساخت و توزیع آب‌نبات‌هایی در قالب آلت‌های جنسی گرفته تا طراحی لباس‌های زیر زنانه و مردانه در قالب شخصیت‌های کارتونی محبوب کودکان و همچنین اسباب‌بازی‌های تحریک کننده.

_تبدیل کودکان به مصرف‌کنندگان بالقوه مواد مخدر

در بسیاری از انیمیشن‌های والت دیزنی شاهد استفاده شخصیت‌های کارتونی از دخانیات هستیم، اگرچه در پی اعتراضات شدید بسیاری از گروه‌های حامی بنیان خانواده و همچنین بسیاری از خانواده‌های آمریکایی طی سال‌های گذشته به این مسئله، رؤسای این کمپانی مدعی بودند که استفاده شخصیت‌های کارتونی محبوب کودکان از دخانیات اثری عکس بر کودکان گذاشته و آنها از دخانیات متنفر می‌شوند ولی به عقیده روانشناسان این مسئله شاید در کودکی برای مدت کوتاهی چنین اثری داشته باشد ولی کاملا موقت داشته و آنها در بزرگسالی به مصرف‌کنندگان بالقوه این مواد تبدیل می‌شوند.

 

انیمیشن 101 سگ خالدار

آنچنان‌که در کارتون «پینوکیو»، زمانی‌که به سرزمین آرزوها می‌رود، او را در حال جویدن تنباکو و یا کشیدن سیگار برگ نشان می‌دهد تا جایی‌که از هوش رفته و رنگش به سبزی می‌زند.

 

پینوکیو در حال جویدن تنباکو

 

در کارتون «آلیس در سرزمین عجایب»، شخصیت شبیه به هزارپا دائما در حال کشیدن ماده‌ای مرموز است.

 

                      انیمیشن «آلیس در سرزمین عجایب»

در بسیاری از منابع خارجی از جمله کتاب «شجره‌نامه ایلومیناتی» نوشته «فریتز اسپرینگ‌میر» نیز به انیمیشن «سفید برفی و هفت کوتوله» به عنوان نمونه‌ای انکار‌ناپذیر از این دست اشاره شده است.

به عقیده «اسپرینگ‌میر» و این منابع، نام «سفید برفی» برگرفته از اسامی دیگر کوکائین یعنی «برف»، «بانوی سفید»، «چارلی»، «کوک»، «پودر» و حتی «سفید برفی» است و هفت کوتوله نیز نماد هفت حالتی است که برای شخص مصرف‌کننده به وجود می‌آید.

در واقع خوشحال، عطسه‌ای، خواب‌آلود، بداخلاق، گیج،خجالتی و در نهایت «داک» است، «داک» نیز اشاره به مرحله آخری دارد که فرد مجبور است در برخی مواقع به دکتر مراجعه کند. 

شخصیت اسنیزی (عطسه‌ای) در کارتون سفیدبرفی و هفت کوتوله

در «جادوگر شهر اوز» نیز در صحنه‌های گل خشخاش دیده می‌شود و در صحنه‌ای می‌بینیم که دورتی و دوستانش پس از استنشاق گرده این گل‌ها به خوابی عمیق فرو می‌روند.

 

شخصیت دورتی در فیلم جادوگر شهر اوز

 

گل خشخاش

 

در انیمیشن «دامبو» (بچه‌ فیلی با گوش‌های بسیار بزرگ)، دامبو از یک مایع مرموز می‌نوشد و بعد به عالم خلصه فرو رفته و رویاهایی می‌بیند که در عالم واقعیت هیچگاه نمی‌دیده است.

 

انیمیشن بامبو

استفاده مکرر از پودری سفید و اسرار‌آمیز در انیمیشن‌های والت دیزنی از جمله «میکی‌موس»، «پیتر پن»،«موش توانا»، «آلیس در سرزمین عجایب» و ... نیز جایز سؤال دارد.

 

انیمیشن «آلیس در سرزمین عجایب»

 

                                  انیمیشن «موش توانا»

در انیمیشن «پیتر پن»، این پودر اسرار‌آمیز و معجزه‌آسا هر گاه بر سر کسی فرود آید، آن شخص وارد سرزمینی اسرارآمیز می‌شود که می‌تواند پرواز کند، بدون آنکه پیر شود.

 

انیمیشن پیتر پن

یا در فیلم «ماری پوپینز»، ماری هرشب به کودکان دارویی اسرارآمیز می‌خوراند و بعد آن کودکان به وارد دنیای نقاشی شده و اتفاقات خارق‌آلعاده‌ای برایشان به وقوع می‌پیوندد، نکته جالب دیگر این است که قاشقی پر از شکر خوردن این دارو را نیز برای کودکان راحتر می‌کند.

 

فیلم ماری پوپینز

«آلیس در سرزمین عجایب» نیز به واسطه خوردن قارچ‌های سفید رنگ اسرارآمیز می‌تواند حشره‌ای آبی‌رنگ را در حال کشیدن ماده‌ای می‌بیند بات صدایی که می‌گوید: «مردم!بیدار شوید».

به نظر می‌رسد دستی در پشت پرده در حال تربیت نسلی است که در آینده مصرف‌کنندگان بالقوه مواد مخدرند.

_گرایش و حمایت والت دیزنی به هم‌جنس‌گرایی؛ از ارائه خدمات بهداشتی به کارمندان هم‌جنس‌باز تا برگزاری جشن سالانه هم‌جنس‌بازان در دیزنی لند

بنا به اعتراف رؤسای «والت دیزنی»، این کمپانی بزرگترین سازمان موجود در صنعت سرگرمی در سطح جهان است که بیشترین آمار استخدامی هم‌جنس‌بازان را به خود اختصاص داده است.

«مایکل آیزنر»، مدیرعامل کمپانی «والت دیزنی» و «مایکل اُویتز»، رئیس این کمپانی  هردو از جمله هالیوودی‌هایی هستند که بارها به طور رسمی حمایت خود از گروه‌های هم‌جنس‌باز را اعلام کرده‌اند.

«تام شوماخر»، معاون مدیر بخش انیمیشن کمپانی والت دیزنی یکی دیگر از کسانی است که همواره با شریک جنسی خود در برابر رسانه‌ها و دید عموم ظاهر می‌شود او در یکی از مصاحبه‌هایش درباره حمایت والت دیزنی از هم‌جنس بازان گفت: تعداد زیادی هم‌جنس باز در سطوح مختلف در کمپانی والت‌دیزنی وجود دارد. فضای موجود در این کمپانی، محیط بسیار حمایتی است.

 

تام شوماخر در کنار شریک جنسی‌اش

این کمپانی نه تنها فیلم‌های همجنس‌گرایانه و ضد ارزشی چون «در تعقیب امی» و «دراز کشیدن با سگ‌ها» را در کارنامه کاری خود دارد.

این کمپانی هر ساله یک روز را تحت عنوان «روز هم‌جنس‌بازها و هم‌جنس‌گراها در دنیای والت دیزنی» را در پارک موضوعی والت دیزنی کالیفرنیا جشن می‌گیرد و به سازمان و گروه‌های هم‌جنس‌گرا اجازه می‌دهد تا «میکی وس» و «دونالد داک» و همچنین «مینی موس» و «دیزی داک» را به صورت عشاقی هم‌جنس باز در‌بیاورند.

 

         تجمع هم‌جنس‌بازان مقابل دیزنی‌لند در کالیفرنیا

این کمپانی همچنین تاکنون چندین سمینار تحت عنوان‌های مختلف درباره هم‌جنس‌گراها و مشکلاتشان برگزار کرده که یکی از این سمینارها چند سال پیش تحت عنوان «تمایلات جنسی در محل‌ کار» برگزار شد.

علاوه بر این موارد کمپانی «والت دیزنی» تسهیلات بهداشتی در اختیار کارمندان هم‌جنس باز خود قرار می‌دهد البته این کمپانی مدعی اخلاق، براساس قوانین خود تنها به زوج‌ هم‌جنس بازی که رسما ازدواجشان را به ثبت رسانده باشند چنین تسهیلاتی می‌دهد.

«مایکل آیزنر» در یکی از مصاحبه‌های خود با رسانه‌های اعلام کرده بود که به نظرش حدود 40 درصد از کارمندان «والت دیزنی» شامل 63 هزار نفر هم‌جنس باز هستند.

_چگونگی تأثیر علائم شیطانی بر ضمیر ناخودآگاه کودکان

شاید برای بسیاری از والدین این سؤال مطرح شود که وجود این علائم در محصولات والت دیزنی بدون آنکه کودکانشان متوجه وجود این علائم شوند و یا شناختی نسبت به آنها داشته باشند چه ضرری می‌تواند داشته باشد.

 

در علم روانشناسی مبحثی تحت عنوان «محرک‌های فرت‌آستانه‌ای» وجود دارد که می‌تواند پاسخگوی این سؤال باشد.

محرک‌های فراآستانه‌ای به هرگونه محرک حسی که پایین‌تر از آستانهٔ مطلق فردی برای ادراک آگاهانه باشد اطلاق می‌گردد. مفهوم ادراک زیرآستانه‌ای ازاین‌رو شایان توجه است که بر اساس آن اندیشه، احساسات و رفتار مردم متأثر از محرکی است که علی‌رغم عدم آگاهی از آن، ادراک می‌گردد.

این محرک‌ها می‌توانند به صورت دیداری و شنیداری باشند که در تبلیغات نیز به شدت از این مسئله بهره‌برداری می‌شود.

«جیمز ویکاری»، یک فروشنده پژوهشگر در سال 1957 ادعا کرد که در طول یک دورهٔ شش هفته‌ای به قریب به 46 هزار مشتری در سینمایی واقع در فورت لی نیوجرسی در میان فیلم «پیکنیک»، دو پیام تبلیغاتی نشان داده شده بود: «گرسنه‌اید؟ پاپ‌کُرن بخورید» و «کوکاکولا بنوشید» که به گفتهٔ او در هر 5 ثانیه یکبار به مدت سه‌هزارم ثانیه این پیام‌ها نمایش داده شده بودند. زمان آن پیام‌ها چنان کوتاه بودند که آنها هرگز آگاهانه ازسوی کسی دریافت نمی‌شدند، اما ویکاری ادعا کرد که در طول این دوره 6 هفته‌ای باهمهٔ‌ آنکه مشتریان از پیام‌ها ناآگاه بودند، ولی فروش پاپ‌کُرن، 57٫8% و فروش کوکاکولا، 18٫1% افزایش یافتند

 

«ویلسون برایان»، نویسنده آمریکایی، در کتاب‌هایش از جمله «اغوای زیرآستانه‌ای» و «بهره‌کشی جنسی رسانه‌ها» متذکر شد: برای اغوای مصرف کنندگان، گاهی از نمادها یا واژه‌های جنسی زیر آستانه استفاده می‌شود.به باور او، باهمه‌اینکه واژه‌های جاسازی شده، آگاهانه دریافت نمی‌گردند ولی ناآگاهانه درک شده و باعث برانگیختگی جنسی شده که فراورده را برای خریداران، جذاب‌تر می‌نمایند.

سازمان ملل نیز چند دهه پیش پس از انجام تحقیقاتی در این زمینه اعلام کرد که «مفاهیم فرهنگی ناشی از تلقینات فکری زیرآستانه‌ای تهدیداتی عمده برای حقوق بشر در سراسر جهان محسوب می‌شوند».

 

_از مخالفت با لایحه پورن اینترنتی در راستای حفاطت از کودکان تا حذف نام خدا و مفاهیم دینی از محصولات این کمپانی

 اکتبر 1998 قانون حفاظت آنلاین از کودکان وارد قوانین آمریکا شد. براساس این قانون، هرکسی که عامدانه و با علم به ویژگی های مطالب، در داخل و یا خارج آمریکا از طریق اینترنت، هر ارتباطی با اهداف تجاری برقرار کند و این ارتباط به نحوی باشد که در دسترس کودکان قرار گیرد و این مطالب برای کودکان مضر باشد، باید به مبلغی کمتر از پنجاه هزار دلار آمریکا جریمه و یا به کمتر از شش ماه زندان و یا هر دو محکوم شود.بخش های بعدی این قانون مجازات هایی تا 150 هزار دلار برای هر روز تخطی از قانون تعیین کرده اند.

در این میان تصویب این قانون از سوی برخی گروه‌های مدعی آزادی بیان و همچنین کمپانی «والت دیزنی» با مخالفت جدی روبرو شد.

اخلاق ستیزی‌های این کمپانی به همین جا ختم نشد و این کمپانی استفاده از کلمه خدا و مفاهیم دینی را در محصولاتش به طور کلی ممنوع کرد.

اگرچه هیچگاه به طور رسمی به این مطلب اعتراف نشد ولی چندی پیش «رابرت لوپز» و «کریستین اندرسون_لوپز»، دو آهنگساز انیمیشن برنده اسکار «یخ زده» طی مصاحبه‌ای با رادیو «نشنال پابلیک» فاش کردند که ذکر نام خداوند و به کلی استفاده از مضامین دینی و مذهبی در محصولات والت دیزنی ممنوع است.

 

رابرت و کریستین، آهنگسازان انیمیشن «یخ زده» به همراه بچه‌هایشان

«کریستین اندرسون-لوپز» گفت: استودیوی والت‌دیزنی یکی از تنها مکان‌هایی که شما در رابطه با مسائل دینی محدودیت دارید، استفاده از کلمه خدا نیز در اینجا ممنوع است. البته شما در خود والت‌دیزنی می‌توانید اسم خدا را بیاورید ولی نمی‌توانید از آن در فیلم‌ها استفاده کنید.

کمی پیش از آن نیز برخی از کلیساها و همچنین مسیحیان مؤمن نسبت به نمایش انیمیشن برنده اسکار «یخ‌زده» اعتراض کرده و این انیمیشن را تبلیغ تمایلات هم‌جنس‌بازانه خوانده بودند.

 

انیمیشن یخ‌زده

در ماه مارس کشیشی به نام «کوین اسوانسون» در بیانیه‌ای اعتراض‌آمیز، انیمیشن «یخ‌زده» را یک فیلم بسیار شیطانی و کمپانی «والت دیزنی» را یکی از طرفداران سرسخت هم‌جنس‌بازان در آْمریکا که به صورتی سازمان یافته فعالیت می‌کند،نامید.

_اعترافات یک مربی سابق ایلومیناتی به چگونگی نفوذ در هالیوود

«اسوالی»، نویسنده 57 ساله آمریکایی و نیروی سابق اف.بی‌.ای، یکی از کسانی است که تا چند سال پیش نه تنها خود و خانواده‌اش ایلومیناتی بودند بلکه او خود نیز در این زمینه دیگران را آموزش می‌داد در واقع یک مربی ایلومیناتی بود.

او چند سال پیش در پی یک حادثه خود و خانواده‌اش را از این اعتقادات کذایی نجات داده و چندی بعد کتابی تحت عنوان «ایلومیناتی: چگونه این فرقه مردم را هدایت می‌کند؟» می‌نویسد و منتشر می‌کند.

 

 

کتاب ایلومیناتی: چگونه این فرقه مردم را هدایت می‌کند

او چندی پیش در مصاحبه‌ای مفصل و چند قسمتی با سایت «سنتر اکس نیوز» از خاطرات و تجربیات خود در این مدت گفت که بخشی از آن درباره چگونگی نفوذ ایلومیناتی در هالیوود و محصولات این صنعت سینمایی است، که در زیر به بخش مختصری از آن اشاره می‌کنیم:

اسوالی: در هالیوود پول حرف اول را می‌زند شما اگر پول داشته باشید هر کاری می‌توانید بکنید.این نیست که یک ایلومیناتی که می‌خواهد در قالب یک فیلم عقاید خود را ترویج دهد پیش یک تهیه‌کننده یا کارگردان برود و بگوید که من ایلومیناتی هستم و می‌خواهم یک فیلم ساخته شود تا از طریق آن عقاید من تبلیغ شود، یادتان باشد که آنها احمق نیستند، بلکه آنها یک سرمایه‌گذاری مشترک انجام می‌دهند، به این‌صورت که روی فیلم‌هایی که مورد علاقه‌اشان است و در چهارچوب اعتقادی آنهاست، سرمایه‌گذاری می‌کنند. آنها در سکوت بازیگران ، تهیه‌کنندگان، ، کارگردانان و فیلنامه‌ها را اجاره می‌کنند ولی هیچگاه از اعتقادات شخصی‌اشان به صورت آشکار سخنی نمی‌گویند و یا درباره اینکه چرا به ساخت چنین فیلمی علاقمندند، سخن نمی‌گویند.این یک پروسه آهسته و بسیار زیرکانه است.

آنها برای صدها سال است که پشت صحنه کار می‌کنند و به خوبی می‌دانند که مردم عقاید جدید را بسیار آهسته می‌پذیرند.

تعداد فیلم‌هایی که طی یک دهه اخیر درباره سحر و جادو ساخته شده، هر انسانی را به فکر فرو می‌برد که حقیقتا چرا باید اینهمه فیلم با چنین موضوعی ساخته شود.

 

فیلم هری پاتر

یک نگاه به کارتون‌های «ساتردی مورنینگ» بیاندازید، من خود به فرزندانم اجازه نمی‌دهم این کارتون‌ها را ببینند.

در میان فیلم‌ها نیز فیلم‌هایی با مضامین ایلومیناتی بسیار است، از جمله آنها می‌توان به فیلم‌های «ماتریکس»،«کلوب مبارزه»، «مارپیچ» و ... اشاره کرد. (نسخه کامل این مصاحبه به زودی در بخش فرهنگ و هنر خبرگزاری فارس منتشر خواهد شد.)

*لحظات جنجالی در والت دیزنی؛ از اخراج زنی مسلمان تا استخدام یک جانی و حمایت از هم‌جنس‌بازان

_ اخراج زنی مسلمان به خاطر اصرار بر حجاب

زنی مسلمان به نام «ایمانه بودلال»، سال 2010 تنها به خاطر اصرار بر داشتن حجاب اسلامی از پارک موضوعی «والت دیزنی» در کالیفرنیا اخراج می‌شود.

 

او دو سال پیش در دادگاهی در کالیفرنیا علیه این کمپانی شکایت می‌کند.

«بودلال» در این دادگاه می‌گوید: زمانی‌که بر حجابم اصرار ورزیدم به من گفته شد که تو و هم نژادی‌هایت تروریست هستید و آموزش ساخت بمب می‌بینید.

وی می‌افزاید: مدعی‌اند که «دیزنی لند» شادترین مکان دنیاست، در حالی‌که در همین مکان به آسانی به حقوق انسانی من تجاوز شده است.

_استخدام یک جانی  متهم به آزار جنسی کودکان برای کارگردانی فیلم «پودر»

کمپانی «والت دیزنی» اواسط دهه 90 تصمیم به ساخت فیلم سینمایی «پودر» گرفت و بدین منظور «ویکتور سالوا» را به عنوان کارگردان استخدام کرد که در آن زمان جنجال زیادی به  پا کرد.

 

 

«ویکتور سالوا» فیلمسازی بود که به جرم آزار جنسی کودکان دستگیر و به سه سال زندان محکوم شده بود.

«سالوا» هنگام ساخت فیلم «خانه دلقک» یکی از بازیگران این فیلم که کودک 12 ساله‌ای بود را به شدت مورد آزار جنسی قرار می‌دهد و از این صحنه‌های فیلمبرداری می‌کند.

زمانی‌که خبر ساخت فیلم «پودر» توسط «ویکتور سالوا» منتشر شد، حتی تعدادی از نیروهای پلیس که به نوعی در حل پرونده او دخیل بودند ضمن اعتراض ابراز داشتند که از اینکه می‌بینند یک چنین جانی بار دیگر می‌تواند به عنوان کارگردان کار کند تعجب می‌کنند.

_ساخت فیلم «آخرین وسوسه مسیح»

کمپانی «والت دیزنی» برای ساخت فیلم «وسوسه مسیح» با «مارتین اسکورسیزی»، قراردادی چهارساله می‌بند، این فیلم سرانجام ساخته می‌شود ولی اکران آن اعتراض طرفداران دین مسیحیت را به شدت بر می‌انگیزد.آنان این فیلم را توهینی به حضرت مسیح عنوان می‌کنند.

   مارتین اسکورسیزی در پشت صحنه فیلم‌ «آخرین وسوسه  مسیح»

_پخش یک شوی تلویزیونی با شوخی‌هایی درباره استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدری چون کوکائین

کمپانی «والت دیزنی» صاحب شبکه «ای‌بی‌سی» آمریکا، سال 1996 اقدام به پخش یک شوی تلویزیونی با نام «دانا کاروی» کرد که در آن شوخی‌هایی در رابطه با اعتیاد به مشروبات الکلی و مواد مخدری چون کوکائین مطرح می‌شد.

 

دانا کاروی

در این شو همچنین «جورج واشنگتن» را در حال مصرف مواد مخدر و «بن فرانکلین» به عنوان یک هم‌جنس‌باز به تصویر کشید.

تصویر و بازگو کردن چنین مطالبی به شدت خشم خانواده‌ها و گروه‌های طرفدار کانون خانواده را برانگیخت.

انتهای پیام/


تاریخ : 28 / 8 / 1396
بازدید : 243
نویسنده : sharef zadeh

 سرنخ ها همه جا هستند… نشانه ها و نمادهای سری و مرموز تقریبا در تمام موزیک ویدئوها ، کنسرت ها و تبلیغات دیده میشوند. ولی معنی همه اینها چیست؟ آیا همه اینها تصادفی هستند؟ یا ستاره های پر زرق و برق موسیقی میخواهند پیامی به شما برسانند؟ چیزی که ما نباید از سوی تاریکتر صنعت موسیقی بدانیم… در سال ۲۰۰۹ خواننده مشهور کانیا وست آهنگ معروف خود به نام “Eyes Closed” رادر کنسرت اجرا کرد.  قسمتی از متن شعر بدین شرح بود:

I sold my soul to the devil that’s a crappy deal
Least it came with a few toys like a happy meal
This game you could never win
Cause they love you then they hate you then they love you again

کانیا وست در این شعر علاوه بر اشاره به فروختن روح خود به شیطان ، این موضوع را نیز بیان میکند که کسانی (احتمالا در هالیوود) گاهی شما را دوست خواهند داشت و گاهی از شما متنفر خواهند بود. اینطور که پیداست نظر این افراد دارای اهمیتی ویژه است. اما این افراد چه کسانی هستند؟ آیا ممکن است در پس پرده هالیوود کسانی همه چیز را تحت کنترل داشته باشند و ستاره های موسیقی و سینما صرفا عروسکهای خیمه شب بازی در دست آنها باشند؟ آیا کانیا وست به گروه سری ایلومیناتی اشاره میکند؟ اگر چنین است این گروه در پس پرده صنعت موسیقی چه اهدافی را دنبال میکند؟
.
ILLUMINATI celebrities hollywood

تاثیر موسیقی روی انسان از هزاران سال پیش شناخته شده است. حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح افلاطون اینگونه نوشت که “موسیقی به جهان روح، به ذهن بال پرواز، به قوه تخیل رهایی و آزادی، و به همه چیز زندگی و نشاط می بخشد.” صدها مورد تحقیق و کاوش علمی نیز نشان داده اند که موسیقی بر احساسات و عواطف انسان، ادراک وی و نوع رفتارش تاثیری شگرف میگذارند. تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۲ روی این موضوع صورت گرفتند نشان دادند که برداشت ما از جهان بیرونی کاملا تحت تاثیر ریتم و ضرباهنگ موسیقی محیط است و مغز خودش را با ریتم موسیقی هماهنگ میکند. بنابراین گروهی که حرکات موزون و ریتمیک انجام میدهند احتمالا محیط اطراف خود را نیز هماهنگ و متوازن دریافت میکنند. این بدان معناست که فرایندهای مغزی ما را به سادگی بوسیله موسیقی میتوان تغییر داد. علاوه بر موسیقی، قدرت فیلم و سینما هم مورد توجه برخی از خطرناکترین و قدرتمندترین افراد جهان قرار گرفته است. وزیر تبلیغات هیتلر بر این باور بود که فیلم یکی از مدرن ترین و علمی ترین روش های تحت تاثیر قرار دادن مردم است. در دهه ۱۹۸۰ پس از آنکه دو نوجوان به نامهای ریموند بالمر و جیمز ونس تحت تاثیر پیامهای پنهان در یکی از آهنگهای گروه Judas Priest دست به خودکشی زدند، حتی والدین عادی نیز در کشورها نگران قدرت رسانه های صوتی و تصویری شدند. بدون شک موسیقی در فکر و رفتار ما تاثیر بسزایی دارد. در اینصورت آیا ممکن است گروهی قدرتمند مانند ایلومیناتی در پس پرده صنعت موسیقی باشد تا این شاخه از هنر را با پیامهای دلخواه خود پر کند؟

گروه ایلومیناتی در سال ۱۷۷۶ توسط آدام وایسهاپت به عنوان جایگزینی برای گروه مخفی فراماسونری تاسیس شد و با تکیه بر دانش گرایی، برابری جنسیتی و منطق گرایی کار خود را پیش گرفت. در سال ۱۷۸۵ در پی غیرقانونی شدن جوامع سری و مخفی، گروه ایلومیناتی به ظاهر از هم پاشید. ولی بسیاری بر این باورند که این گروه در خفا به کار خود ادامه داد و تاریکتر و پیچیده تر از قبل شد. این گروه تنها یک هدف داشت: فرمانروایی بر جهان از طریق برپایی حکومتی به نام آرایش جدید جهان. روی اسکناس یک دلاری آمریکا عبارت Novus Ordo Seclorum به چشم میخورد که به معنای “آرایش جدید دوران” است و بر همین مبنا بسیاری بر این باورند که بنیانگذاران آمریکای نوین روابط نزدیکی با ایلومیناتی و فراماسونری داشته اند. نظریه پردازان معتقدند صاحبان قدرت از این گروه ها جهت کنترل مردم از طریق نمادها استفاده میکنند. عدد ۶۶۶ ، شاخ شیطان ، مثلث ، هرم ، چشم و صلیب برعکس فقط چند مورد از نمادهایی هستند که در رسانه های تصویری در معرض دید قرار میگیرند تا تاثیر خود را روی عموم بگذارند. و چه راهی بهتر از موسیقی برای نشر و گسترش این نمادهای مربوط به آرایش جدید جهان وجود دارد؟

از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۱۳ ، صنعت موسیقی هالیوود حدود ۶ میلیارد دلار درآمد کسب کرده است و کانال پخش موسیقی Vevo ماهیانه حدود ۱۶ میلیون بازدیدکننده از داخل آمریکا دارد. این بدان معناست که ترانه های ساخته شده توسط ستاره های پاپ هالیوود در معرض بازدید فوق العاده گسترده ای قرار میگیرند و به همین جهت ابزار بسیار مناسبی برای شستشوی مغزی عامه محسوب میشوند. برای مثال بسیاری از موزیک ویدئوهای ساخته شده توسط ریهانا (Rihanna) مملو از نمادهای ایلومیناتی هستند و حتی موزیک ویدئوی Umbrella که در سال ۲۰۰۷ توسط وی ساخته شد پر از نمادهای شیطان پرستی است. Jay-Z که تهیه کننده ریهانا میباشد و خود نیز جزو ستاره های هالیوود است در سال ۲۰۰۴ آهنگی تحت عنوان Lucifer (شیطان) منتشر کرد که وقتی فایل صوتی آن برعکس اجرا میشود به وضوح صدای وی شنیده میشود که میگوید:

Murder Jesus! Kill all Catholics!

این نمونه ها در موسیقی ۲۰ سال اخیر هالیوود آنقدر فراوانند که بررسی یک به یک آنها از حوصله این نوشته خارج است.

Rihanna Illuminati

آهنگهایی از این دست احتمالا تنها با هدف سوق دادن جوامع به سوی انحراف، لذت جویی، و سلبریتی پرستی ساخته میشوند چون به طبع برپایی آرایش جدید و حکمرانی در جهانی ناپخته و احمق بسیار ساده تر خواهد بود. انحراف و لذت جویی به ترتیب ترجمه واژه های Distraction و Pleasure Seeking هستند. لازم به ذکر است که اهداف ناشی از انحراف فراتر از انحراف دینی و اخلاقی است. جامعه شناسان بر این باورند که حکمرانان جوامع امروزی کمتر به سراغ سرکوب مخالفین میروند. راه های بهتری برای حکومت بر ملت ها وجود دارد ؛ برای مثال پوشاندن لباس دموکراسی به جامعه و تزریق مقادیر کافی لذت و هرآنچه باعث گمراه کردن حواس عموم شود. البته پر واضح است که لذت جویی به خودی خود با رعایت حدود ایرادی ندارد، ولی لذت جویی مورد بحث ما نوعی ابزار جهت پرت کردن حواس عامه میباشد. به طور خاص در این مقاله ؛ معطوف کردن حواس عامه به سلبریتی ها در حالی که همزمان تصمیمات مهم اقتصادی و سیاسی توسط حاکمان برای مردم گرفته میشود.

Celebrity News

مارک دایس ، نظریه پرداز معروف بر این باور است که ایلومیناتی و افراد پشت پرده با ستاره های مورد علاقه ما مثل عروسک خیمه شب بازی رفتار میکنند و این ستاره ها به خاطر به شهرت رسیدن مجبور شده اند روح خود را به قدرت های پشت پرده بفروشند و حالا با ارائه ی محتوایی بر خلاف میل باطنیشان اهداف ایلومیناتی را برآورده میکنند. به نظر میرسد در هالیوود مسیر ستاره شدن سرانجام به یک دو راهی میرسد، هنرمند یا باید مسیر خود را ادامه دهد و با تکیه بر بودجه شخصی و اندک حمایت طرفداران انگشت شمارش زندگی خود را بگذراند، یا انتخاب کند که روح خود را به شیطان بفروشد و نامش در کوتاهترین زمان ممکن بر سر زبانها بیفتد. چندین هنرمند و ستاره پاپ در هالیوود در مصاحبه های خود از عین عبارت فروختن روح خود به شیطان استفاده کرده اند و این مسئله حاکی از علنی بودن این تجارت در هالیوود است.

مبارزه با ایلومیناتی اقدام خطرناکی است. در سپتامبر ۱۹۹۶، خواننده معروف؛ توپاک در لاس وگاس هدف حمله مسلحانه قرار گرفت و کشته شد. وی علاوه بر خوانندگی ، یک شاعر و فعال اجتماعی نیز بود که علیه کاپیتالیسم و رکود اقتصادی سخن میگفت. آخرین آلبوم موسیقی وی به نام Don Killuminati باعث خشم افراد پشت پرده موسیقی شد. در یک مصاحبه توپاک صریحا اعلام کرد:

به همین دلیل است که حرف K را به آن اضافه کردم. قصد دارم این مزخرف ایلومیناتی را نابود کنم.(Killuminati=Kill+Illuminati)

tupac

بسیاری بر این باورند که توپاک توسط ایلومیناتی به خاطر اهانت به آنها کشته شد. اگر چنین گروهی واقعا وجود داشته باشد، نشانه ها و نمادهایی که توسط سلبریتی ها به نمایش گذاشته میشود به منزله هشدار و اعلام خطر نیست، بلکه به نوعی شادی ایلومیناتی پس از رسیدن به اهدافش در صنعت موسیقی است. نوام چامسکی معتقد است موسیقی، تبلیغات و سینما تاثیر مستقیمی روی پخش ثروت در آمریکا دارد. امروزه بیش از ۳۶% از ثروت آمریکا در اختیار ۱% از جمعیت این کشور است. به نظر میرسد این دقیقا چیزی است که ایلومیناتی میخواهد؛ تحت فشار گذاشتن مردم از طریق فقر.

مسلم است که اثباتی قطعی برای وجود یک قدرت سری پشت پرده صنعت موسیقی وجود ندارد ، که اگر وجود داشت دیگر گروه مذکور و فعالیتهایش سری قلمداد نمیشد. ولی با توجه به نشانه هایی که در عرصه سرگرمی و رسانه های دیداری و شنیداری وجود دارند، تصادفی دانستن تمامی این اتفاقات و بی اهمیت انگاشتن قدرت این رسانه ها در شستشوی مغزی جوامع به نوعی فرار از حقیقت است. نشانه ها و علائم به دنیای موسیقی محدود نمیشوند، صنعت فیلمسازی نیز از این موضوع در امان نمانده است. بررسی تخصصی تر برخی موارد احتمالا ابهامات را روشن میکند و کلیت موضوع را بیشتر قابل پذیرش مینماید. در مقالات آتی با بررسی پیچیده ترین تئوری های توطئه، به پشت پرده فعالیت های این گروه و گروه های مشابه نگاهی دقیق تر خواهیم انداخت.


تاریخ : 28 / 8 / 1396
بازدید : 249
نویسنده : sharef zadeh

  نقد علمی کتاب و فیلم راز

نقد علمی کتاب و فیلم راز
 

راز ؛ قانون جذب، انرژی مثبت؛ اسرار کوانتومی موفقیت و تعابیری نظیر آن؛ بخشی از کلمات کلیدی برنامه‌ی فریب عمومی هستند که در سال‌های اخیر به‌صورت فزاینده‌ای در جامعه رواج پیدا کرده است. مجریان برنامه فریب عمومی نیز تبلیغات و هیاهوی گسترده‌ای  به راه انداختند و از دیگر سو بسیاری از مردم، با خریدDVD یا خرید کتاب راز و یا نهایتاً با شرکت در همایش‌های “صد راه برای موفقیت” تلاش کردند زندگی خود را متحول کرده و تعالیم برنامه‌ی راز را در زندگی روزمره به کار بندند. دست‌اندرکاران و سازندگان برنامه راز در تبلیغات خود ادعا می‌کنند:

شما پس از دیدن این مستند و بکار بستن این راز مهم و بسیار ساده پس از مدت کوتاهی به‌راحتی می‌توانید خوشبخت زندگی کنید. این رؤیایی است که ذهن باهوش‌ترین دانشمندان را از زمان انیشتین شیفته خود ساخته است. اکنون دانشمندان آن را پیدا کرده‌اند، یک تئوری هیجان‌انگیز، که نفس دانشمندان را گرفت.

ریشه تب تبلیغاتی قانون جذب بازمی‌گردد به فیلم راز به کارگردانی درو هریت Drew Heriot در سال ۲۰۰۶. این فیلم روایی که اساساً تلاشی است در معرفی یک مفهوم گنگ و بی‌پشتوانه تحت عنوان “قانون جذب” یا همان Law of Attraction ، بر مبنای کتابی به همین نام نوشته‌ی راندا برن که تهیه‌کنندگی این فیلم را نیز برعهده داشته است. کتاب راز بیش از ۶ میلیون نسخه به فروش رسیده و دی‌وی‌دی آن نیز بیش از ۶۵ میلیون دلار سود عاید مجریان آن کرده است.

البته تا اینجای کار ظاهراً مشکلی نیست. عده‌ای پیشنهاد و راهکارهایی برای موفقیت و ثروتمند شدن می‌دهند و عده‌ای نیز این پیشنهادها را می‌خرند. اما موضوع به همین‌جا ختم نشده و مشکل آنجایی آغاز می‌شود که سخن از اثبات علمی یا اصطلاحاً (علمی) بودن داستان راز به میان می‌آید. آن‌ها تلاش می‌کنند برنامه خود را (علمی) یا به عبارتی (مورد تائید علم) نشان دهند. به همین جهت در برنامه‌های فریب عمومی جدید؛ دیگر صحبتی از آل؛ بختک؛ یک سر و دو گوش و غیره نیست. صحبت از متافیزیک، کوانتوم، الکترومغناطیس، انرژی و کیهان و مهندسی نرم‌افزار مولکول است کلمات باید پرطمطراق و پرطنین باشند تا مخاطب ناآگاه تصور کند با یک موضوع علمی یا دست‌کم مورد تائید علم مواجه شده است و تسلیم شود. حتی برنامه فریب عمومی عرفان حلقه که تصور می‌کنند با گذاشتن کامنت + و علامت نقطه در استاتوس‌های فیس‌بوک می‌توانند بیماری‌ها را درمان کنند نیز به‌جای کلمه (جن) از تعبیر (موجودات غیر ارگانیک) استفاده می‌کنند تا محتوای عقایدشان خرافی و کهنه به نظر نرسد.

باری، طبق معمول نخستین قربانی از بین مفاهیم علمی؛ فیزیک کوانتومی است که به عنوان  مرغ عزا و عروسی؛ در اغلب عوام‌فریبی‌های روزگار ما مورد استفاده قرار می‌گیرد.در مستند راز از دانشمندان و مشاهیری صحبت می‌شود که به ادعای فیلم از یک راز به‌خصوص باخبر بوده‌اند. سراسر برنامه راز؛ القای این ایده است که نیوتن، گالیله، داوینچی، اینشتین، آلفرد هیچکاک، مادام کوری و دیگران رازی را می‌دانسته‌اند که حالا دوباره کشف شده است و در قالب DVD به مردم عرضه می‌شود.

چرا تعالیم مجموعه‌ی “مستند راز” یک برنامه‌ی فریب عمومی محسوب می‌شود؟

برنامه‌های فریب عمومی از جنس شبه‌علم و خرافات معمولاً اشتراکات زیادی با یکدیگر دارند. تناقض؛ اطلاعات جعلی و مخدوش و فرافکنی و آمارهای غلط و سوءاستفاده از واژگان حیطه علم. راز نیز از این قاعده مستثنی نیست. بدیهی است که در این نوشتار ؛ مجال بررسی دقیق و ذکر تمامی مصداق‌ها نیست. به همین جهت برای هر یک از نشانگان برنامه فریب عمومی؛ تنها به ذکر مثال‌های کوتاه اکتفا می‌کنیم.

۱. تناقض: مثلاً تبلیغات برنامه راز با یک تناقض آشکار تاریخی می‌گوید “این راز از زمان انیشتین ، ذهن باهوش‌ترین دانشمندان را شیفته خود ساخته است”، و هیچ توضیحی به دست نمی‌دهد که اگر این راز از زمان اینشتین ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده پس نیوتن ، گالیله ، داوینچی چطور از این راز باخبر بوده‌اند؟!

۲. اطلاعات جعلی و مخدوش: آنچه که مجموعه راز سعی در ترویج آن دارد به وضوح مبتنی بر اطلاعات مغشوش و بدون پشتوانه منطقی و استدلالی و بعضاً به واسطه درک ناصحیح از مفاهیم علمی است. دلیل آن‌هم واضح است. راز می‌گوید: به هر چیز فکر کنی آن را به دست می‌آوری!

این ادعا به‌هیچ‌عنوان قابل تائید یا رد کردن نیست. می‌توان هزاران تجربه را تصور کرد که در آن انسان به چیزی فکر کرده و آن چیز به دست نمی‌آید. درعین‌حال می‌توان تجربیاتی را تصور کرد که در آن فرد به چیزی فکر کرده و آن را به دست می‌آورد. با این وجود چنین ادعایی به‌وضوح، علمی نیست. تجربیات علمی باید تکرارپذیر باشند و هرکسی در هر جای دنیا کذب و صدق ادّعا را به سنجه آزمایش بگذارد و به نتایج یکسانی برسد. همان‌طور که صدق و کذب معادلات ماکسول، قانون دوم ترمودینامیک، و بقای مومنتوم را در هر آزمایشگاهی در سراسر دنیا می‌توان آزمود و برای اثبات تجربی آن‌ها نیازی به دست‌چین کردن اطلاعات ورودی و انتشار نتایج گزینشی و دستکاری‌شده نیست. اما ادعای فوق را در هیچ آزمون مستقلی نمی‌توان اثبات نمود. برای اثبات این آزمون باید تعدادی آزمون‌پذیر را با رعایت ملزومات و استانداردهای آزمایشگاهی مثلاً به دو یا چند گروه آزمایشگاهی دسته‌بندی نمود ،و از عده‌ای خواست که به یک موضوع بخصوص فکر کنند و دسته دوم نیز به آن موضوع فکر نکنند. و در پایان ظرف مدت معیّنی نتایج را به لحاظ آماری تحلیل و بررسی نمود . درصورتی‌که این آزمون بارها و بارها و با رعایت ضوابط علمی، تکرار شده و هر بار نتایج معنادار به دست آمد آنگاه می‌توان گفت: به هر چیز فکر کنی آن را به دست می‌آوری!

آنچه که برنامه‌ی راز سعی دارد القا کند مبتنی بر هیچ اثبات علمی یا روش آزمون تجربی نیست . این ادعا آشکارا با قواعد منطق سلیم در تناقض است. برای نمونه تجربه‌ای را تصور کنید که دو مربی تیم فوتبال هرکدام افکارشان را در این جهت منسجم می‌کنند که پیروز میدان باشند. هر دو بر مبنای آنچه که قانون جذب می‌گوید اندیشه خود را در این جهت هماهنگ می‌کنند که در میدان برنده باشند. اما به‌راستی قانون جذب به سود کدام‌یک عمل می‌کند؟ مگر نه این است که پیروزی یک تیم مستلزم شکست تیم دیگر است؟

۳. فرافکنی: اگر از مجریان برنامه‌ی فریب عمومی راز و قانون جذب بپرسید که چرا قانون جذب؛ کار نکرده و تأثیری در زندگی‌تان نداشته است تمام تقصیر را به گردن شما خواهند انداخت. این کتاب می‌گوید:

گاهی اوقات وقتی همه تلاشت را برای رسیدن به کاری انجام می‌دهی و نتیجه‌ای نمی‌گیری، زیر لبت زمزمه کنی:«قانون جذب یک دروغ بزرگ بیش نیست»! اما بگذار همین الان خیالت را راحت کنم که این تنها مشکل شما نیست و میلیون‌ها مردم دیگر مانند خودت نمی‌توانند به درستی از قانون جذب استفاده کنند. اما ما به شما با دلیل و مدرک ثابت می‌کنیم مشکل فقط خود شما هستید نه قانون جذب

۴. آمارهای غلط: برنامه راز لبریز است از آمارهای ساختگی و غلط. برای مثال ؛ فیلم در توجیه ناکارآمدی ایده قانون جذب به شخصی بنام دکتر بروس لیپتون استناد می‌کند که می‌گوید:

در واقع ۹۹درصد (به این رقم دقت کنید!) زندگی شما در دست ذهن ناخودآگاه شماستو هیچ توضیحی مبنی بر اینکه ۹۹% را از کجا دریافته به دست نمی‌دهد.

۵. سوءاستفاده از واژگان حیطه علمنکته جالب توجه دیگری که در شبه‌علم بودن موضوع قانون جذب نباید از نظر مغفول داشت ، به‌کارگیری تعابیر غلط و مبتنی بر سوءبرداشت از واژگان و مفاهیم علمی است. مجریان قانون جذب نیز مثل سایرین دست به دامان تشبیهات علمی و همچنین استقراض از فیزیک می‌شوند تا به‌نوعی مخاطب ناآگاه که دانشی در زمینه فیزیک ندارد تحت تأثیر قرار گرفته و باور کند که این قانون ، در علم نیز مسبوق به سابقه است و کاربرد دارد. در زیر یک نمونه از این استدلال‌ها را بی کم‌وکاست نقل می‌کنیم:

درواقع همان‌طور که آهن‌ربا، خاصیت جذب آهن را دارد، ذهن انسان نیز قابلیت جذب دارد و همان چیزی را جذب می‌کند که به آن می‌اندیشد. انرژی ذهنی شما همچون مغناطیسی قدرتمند عمل می‌کند تا شرایط، وقایع و رویدادهایی را که به جذب آن خواسته منجر می‌شود به‌سوی شما بکشاند.

بررسی علمی و نگاه متخصصان به این کتاب و فیلم:

  • از نگاه علم چیزی به نام قانون جذب وجود ندارد. از دید روانشناسان مثبت اندیشی امری است که می‌تواند کمک کند تا شما انرژی، برنامه‌ها و تلاشتان را بر روی کار خود متمرکز کنید و به همین علت موفق شوید، اما این بدان معنا نیست که تنها با فکر کردن به یک موفقیت دست یابید بلکه موفقیت شما حاصل برنامه‌ریزی و تلاش جدی شماست. برخی محققان حتی از این امر نیز فراتر رفته‌اند و نشان داده‌اند که قانون جذب افسانه‌ای بیش نیست. در تحقیقی که توسط محققان دانشگاه هامبورگ صورت گرفت مشخص شدوقتی مغز ما به موضوعی بیش از اندازه فکر می‌کند نه‌تنها باعث دستیابی به آن نمی‌شود بلکه مغز به گمان آنکه آن موضوع خاص وجود دارد، کمتر به شکل عملی به آن پرداخته و نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود. به‌علاوه میزان انرژی الکترومغناطیس که از مغز انسان، در زمان فکر کردن به علت فعالیت‌های بیولوژیکی که صورت می‌گیرد، ساطع می‌گردد بسیار کمتر از آن است که بتواند باعث تغییرات فیزیکی در اطراف ما شوند و تغییرات ذهنی ما به شکل فیزیکی هیچ اثری بر جهان ندارند.
  • انتقادات صریح و جدی علمی، روانی و فلسفی نیز به این کتاب وارد است. بسیاری از منتقدان معتقدند تنها کسانی که این کتاب باعث موفقیت و ثروتمندی آن‌ها شده نویسنده و ناشر این فیلم و کتاب بوده‌اند. همچنین منتقدان معتقدند که این کتاب امیدهای واهی و بیهوده‌ای به مخاطبانش می‌دهد که عموماً دارای اثرات منفی است. باربارا ارنقایش نویسنده و از منتقدان اجتماعی نیویورک‌تایمز در مقاله‌ای مفصل به این کتاب پرداخته و نوشته کهباورمندان این کتاب لابد بیماری‌های خود را رها می‌کنند و فقط امیدوارند بهبود یابند. یا لابد کسانی که به بلایای طبیعی گرفتار شده و در زلزله و سونامی جان خود را از دست می‌دهند در فرکانس همین واقعه بوده‌اند و حقشان چنین مرگ دردناکی است. جدا از این استفاده از این فیلم و کتاب به‌عنوان عاملی برای پیشرفت کاری، نوعی حیله‌گری و تحمیق افراد است.
  • میشل گولدبرگ از دانشگاه کالیفرنیا USC  در مقاله دیگری نوشت “به‌عنوان یک باور به مثبت اندیشی این کتاب به خواننده می‌گوید «وقت ذهنت را تغییر بده، سپس تو می‌توانی هر چیزی را داشته باشی». این خیلی نگران‌کننده است و می‌تواند به‌شدت برای شرایط روانی و تصمیم‌سازی افراد خطرناک باشد چرا که فرد با این باور عملاً شرایط واقعی و منطقی پشت هر مشکل را ندیده می‌گیرد. به بیان دیگر این تفکر «سرزنش و تحقیر قربانی/مظلوم و تشویق ظالم/سیستم حاکمه» را گسترش می‌دهد. فرد از «واقعیتی سخت که می‌گوید شکستش نتیجه تلاش ناکافی بوده» به سوی این باور پرواز می‌کند که «کسانی که شکست می‌خورند به شکل ذاتی و فردی بازنده و قربانی هستند». ما نباید منفی فکر کنیم اما باید واقعیات را ببینیم و منطقی باشیم. باید درست و عاقلانه مشکل را درک کنیم و ببینیم چطور باید با آن روبرو شویم.”
  • کریستوفر چابریس و دنیل سیمونز نیز در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۰ در مورد این کتاب می‌نویسند: “این دیگر آخرالزمان است. رابطه آهنربایی و رازآلود و ارتباط به فیزیک کوانتوم! هرجا شنیدید که کسی قصد دارد با توضیحات غریبی از فیزیک عملکرد ذهن شما را توضیح دهد بلافاصله فرار کنید! امروز ما علومی بنام روانشناسی و نوروساینس داریم که به شکلی کاملاً علمی و روشن جواب سؤالات این‌چنینی را دارند. عوام‌فریبان شبه‌علمی با «توهم دانستن» سعی می‌کنند به شما بقبولانند که چیزها را بهتر از دیگران درک کرده‌اند”
  • پروفسور لیزا رندل محقق فیزیک ذرات و کیهان‌شناسی دانشگاه هاروارد است. او پس از اتمام تحصیلاتش در هاروارد مدتی استاد و محقق در دانشگاه پرینستون و MIT بود و سپس به‌عنوان استاد فیزیک به هاروارد برگشت. او یکی از چهره‌های سرشناس فیزیک جهان است.پروفسور رندل در کتاب «کوبیدن در بهشت: چگونه فیزیک و تفکر علمی روشنایی‌بخش جهان است» می‌نویسد “خیلی نگران کننده است که نویسنده این کتاب هیچ تحصیلات فیزیک ندارد و حتی شاید در مدرسه هم فیزیک نیاموخته و مدعی است امروز کتابهای بسیار پیچیده فیزیک و کوانتوم را می‌خواند و کاملاً می‌فهمد چون دلش خواسته که بفهمد(!) و از آن نگران‌کننده‌تر اینکه بدون دانش کافی در مورد این موضوعات می‌نویسد و افرادی آن را می‌خوانند”
  • موسسه «تحقیقات علمی» در مقاله‌ای ویژه بنام «رازها و دروغ‌ها» نوشت ” مشکل این است که نه کتاب و نه فیلم بر اساس واقعیت و علم نیستند!

نتیجه‌گیری

هیچکس منکر تأثیر تفکر و روحیه مثبت در بهبود زندگی روزمره نیست. بدیهی است اگر کسی رفتار اجتماعی معتدل و جذاب داشته باشد دوستان بهتر و به‌تبع آن محتملاً موقعیت‌های بهتری برای کسب‌وکار و زندگی پیدا می‌کند. اما این موضوع اساساً یک بحث روان‌شناختی (یا به عبارتی جامعه‌شناسی) است و ابداً هیچ ارتباطی به یک قانون موهوم و بی‌پایه به نام قانون جذب ندارد.

.


.

مقاله «نقد علمی کتاب و فیلم راز» به کوشش عرفان کسرایی (پژوهشگر مطالعات علم دانشگاه کاسل آلمان) و همکاری گروه مشاوران علمی وبسایت گمانه نوشته شده است.


تاریخ : 5 / 8 / 1396
بازدید : 255
نویسنده : sharef zadeh

 این روز، روز جشن و شادی یهودیان است! روزی که این قوم نفرین‌شده پس از سال‌ها حقارت و ذلت -که حاصل رفتارهای زشت خودشان بود- از اسارت حکومت بابیلون آزاد شدند. شاید یهودیان حق داشته باشند این روز را به رقص و پایکوبی بگذارنند. اما... چرا این روز توسط عده‌ای با عنوان «روز جهانی کورش کبیر» قلمداد شده است؟! و چرا برخی از ایرانیان این روز را جشن می‌گیرند؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رفته رفته به روز 7 آبان مصادف با 29 اکتبر نزدیک می‌شویم. معدود افرادی حال و هوایشان در این روزها با سایر مردم متفاوت است. آسمان به زمین آمده؟ یا اتفاقی دیگر افتاده ؟! به تقویم رسمی سازمان ملل نگاه می‌کنیم! درباره این روز هیچ چیز خاصی نوشته نشده است.[1] به تقویم جهانی یونسکو نگاه می‌کنیم. خبری نیست! به تقویم رسمی ایران... باز هم خبری نیست! پس این همه قیل و قال و جار و جنجال برای چیست؟!
به سایت Onthisday.com سری می‌زنیم! شاید در آنجا خبری باشد! چه شگفت انگیز! 29 اکتبر... یک حادثه تاریخی! ورود کورش هخامنشی به بابیلون (بابِل) و آزادی یهودیان پس از 70 سال اسارت![3] این روز، روز جشن و شادی یهودیان است! روزی که این قوم نفرین‌شده پس از سال‌ها حقارت و ذلت -که حاصل رفتارهای زشت خودشان بود- از اسارت حکومت بابیلون آزاد شدند. شاید یهودیان حق داشته باشند این روز را به رقص و پایکوبی بگذارنند. اما... چرا این روز توسط عده‌ای با عنوان «روز جهانی کورش کبیر» قلمداد شده است؟! و چرا برخی از ایرانیان این روز را جشن می‌گیرند؟ چرا روز خدمت (!) کورش به ایرانیان را به پایکوبی نمی‌گذرانند؟!
چه ارتباطی میان آزادی یهودیان و جشن این روز وجود دارد؟ امروزه برخی (که ادعای دروغین وطن‌‍پرستی‌شان گوش فلک را کر کرده)، این روز را گرامی می‌دارند، و این نشان از بردگی و افسار خدمت به صهیونیسم است. به یهودیان نگاه کنید. هر ساله روز پوریم (روز قتل عام ایرانیان) را جشن می‌گیرند.[4] و در این سو، فرزندان کورش کبیر، سالروز آزادی قاتلین نیاکان خود را با رقص و آواز و پایکوبی گرامی می‌دارند! حلقه واصل در این میان را شاید بتوان سخن شیمون پرِز (رهبر پیشین رژیم صهیونیستی) دانست که گفت: «کورش هخامنشی، نخستین صهیونیست جهان بود. ما به او مدیون هستیم.»[5]

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به روزهای جهانی سازمان ملل (UN: International Days) (link is external)
[2]. بنگرید به روزهای جهانی در سازمان یونسکو (UNESCO: International Days)(link is external)
[3]. بنگرید به: Onthisday.coM, Historical Events, 29 october.
[4]. نقش دربار هخامنشی در حادثۀ پوریم و جنایت علیه مردم ایران
[5]. بنگرید به «سخن شیمون پرز پیرامون کورش هخامنشی» و «كورش هخامنشی در فراموشخانه ماسونی»


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9766
بازدید دیروز : 1476
بازدید هفته : 14494
بازدید ماه : 16794
بازدید کل : 1352483
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com